مختلف جامعه میباشند مگر اینکه مانع خاص یا شرایط ویژه ای باشد که افراد یا طبقات بخصوص نتوانند با حاکم اسلامی ملاقات نمایند، چنان چه از برخی روایات هم این معنی استفاده میشود.
در پایان این فصل بجاست دو سخن در این زمینه از خلیفه دوم یادآور شوم:
1- در مصنف عبدالرزاق صنعانی، از معمر و او از عاصم بن ابی النجود نقل میکند که گفت:
"عمر بن خطاب هنگامی که کارگزاران خویش را میفرستاد با آنان شرط میکرد که سوار یابو نشوید و غذای گران قیمت نخورید ولباس لطیف نپوشید، و درهای خویش را به روی نیازهای مردم نبندید. که اگر یکی از این کارها را انجام دهید مستوجب مجازات میباشید. آنگاه آنان را مشایعت میکرد و هنگامی که میخواست خداحافظی کند میگفت: من شما را بر خون و آبرو و اموال مسلمانان مسلط نکرده ام، من شما را فرستادم تا بر آنان نماز به پا دارید و اموال عمومی آنان را بین آنان تقسیم کنید و به عدالت بین آنان حکم برانید، و اگر چیزی بر شما مشکل شد آن را به من گزارش کنید..."المصنف 324/11، باب الامام راع، حدیث 20662
2- و در کنزالعمال از ابراهیم آورده است که گفت:
"هنگامی که عمر فرمانروائی را به منطقه ای میگماشت، چون پیک و یا قافله ای از آن منطقه میآمد از وی میپرسید: فرمانروای شما چگونه است ؟ اگر برده و بینوائی مریض شد به عیادت او میرود؟ آیا تشییع جنازه میکند؟ درمنزل او چگونه است ؟ آیا با مردم خوشرفتاری میکند؟ اگر میگفتند: در منزل او بر روی مردم گشوده است، خوش رفتار است، به دیدار بینوایان میرود،