فصل دوم: ضرورت تماس مستقیم رهبر با مردم
[در ارتباط با این موضوع که رهبر و مسئولین نباید خود را از دسترس مردم دور نگه دارند روایاتی وارد شده که یادآور میشویم:]
1- در بحار از عیون اخبار الرضا به سند خود از حسین بن علی (ع) از پدر خویش روایت شده که در وصف پیامبر(ص) میفرمود:
و سیره آن حضرت در ساعت رسیدگی به امر امت این بود که اهل فضل را مقدم میداشت و وقت خود را به نسبت فضیلتشان در دین تقسیم مینمود، برخی دارای یک حاجت بودند، برخی دو حاجت، برخی حاجت های زیادتری داشتند، حضرت به رفع آنها میپرداخت و آنها را به کارهائی که به صلاح آنان بود راهنمائی میفرمود. و اما سایر مردم نیز حال آنها را جویا میشد و آنان را از مسائل مطلع میکرد و میفرمود: اینان که حضور دارند مطالب را به افرادی که غایب هستند برسانند. و میفرمود: حاجت و نیاز کسی را که خود توانائی رساندن نیاز خود را ندارد به من برسانید، همانا کسی که نیاز نیازمندی را که خود توانائی رساندن نیاز خود را به سلطان [حاکم ] ندارد به وی برساند خداوند گامهای او را در روز قیامت استوار میدارد."اذا آوی الی منزله جزاء دخوله ثلاثة اجزاء: جزء لله، و جزء لاهله، و جزء لنفسه. ثم جزاء جزءه بینه و بین الناس فیرد ذلک بالخاصة علی العامة، و لا یدخر عنهم منه شیئا. و کان من سیرته فی جزء الامة ایثار أهل الفضل باذنه و قسمه علی قدر فضلهم فی الدین، فمنهم ذوالحاجة، و منهم ذوالحاجتین، و منهم ذوالحوائج، فیتشاغل بهم و یشغلهم فیما أصلحهم و الامة : من مسألته عنهم، اخبار هم بالذی ینبغی، و یقول: لیبلغ الشاهد منکم الغائب، و أبلغونی حاجة من لا یقدر علی ابلاغ حاجته، فانه من أبلغ سلطانا حاجة من لا یقدر علی ابلاغها ثبت الله قدمیه یوم القیامة . الحدیث. (بحارالانوار 150/16، تاریخ پیامبر(ص)، باب اوصاف آن حضرت، حدیث 4)