فرمانروائی آن منطقه گماشت و سفارشهائی به او نمود که از آن جمله این بود: ای ابن عباس، برتو باد به تقوای الهی و عدالت نسبت به کسانی که بر آنان ولایت داری، و اینکه با گشاده روئی با مردم روبرو شوی و همه را در مجلس خود راه دهی و با همه بردبار باشی. و بپرهیز از غضب، که نشانه بد شیطان است. و بپرهیز از هوای نفس که تو را از راه خدا بازمی دارد. و بدان آنچه تو را به خداوند نزدیک میکند همان تو را از آتش دور میسازد، و آنچه تو را از خدا دور میکند به آتش نزدیک مینماید. و خدا را بسیار یاد کن و از غافلان مباش." پیش از این نظیر این وصیت از نهج البلاغه گذشت.یا ابن عباس، علیک بتقوی الله و العدل بمن ولیت علیه و أن تبسط للناس وجهک و توسع علیهم مجلسک و تسعهم بحلمک . و ایاک و الغضب، فانه طیرة الشیطان. و ایاک والهوی، فانه یصدک عن سبیل الله. و اعلم أن ما قربک من الله فهو مباعدک من النار، و ما باعدک من الله فمقربک من النار. و اذکر الله کثیرا و لا تکن من الغافلین. (کتاب جمل 223/؛ و نهج البلاغه، فیض 1080/، لح 465/، نامه 76)
53- در وسائل از شهید ثانی در رساله الغیبة، به سند خود از نوفلی آمده است که گفت: نزد امام جعفرصادق (ع) بودم که غلام عبدالله نجاشی وارد شد سلام کرد و نامه ای از نجاشی را به دست آن حضرت داد، آن حضرت نامه را گشود و خواند، در سطر اول آن آمده بود: بسم الله الرحمن الرحیم... من به فرمانروائی اهواز گرفتار آمدم ای سید و مولای من اگر صلاح میدانید مرا راهنمائی نموده یا دستورالعمل و الگوئی را برای من بیان فرمائید... حضرت در پاسخ وی نوشت:
"بسم الله الرحمن الرحیم... بدان که من مطالبی را به تو گوشزد میکنم که اگر بدان عمل کنی از آنچه از آن میترسی رهائی مییابی، بدان که رهائی تو در این کار این است که خونهای مردم را محفوظ نگاه داری و به آزار دوستان خدا دست نیالائی، و با مردم مهربان باشی و با آنان مدارا و خوش رفتاری کنی،