صفحه ۳۹۲

اطمینان دارم. حضرت فرمود: سپاس خدای را که مرا از کسانی قرار داد که خلق خدا از وی در امانند. تو در راه خدا آزادی...

باز در جریان دیگر علی (ع) در مسجد نماز صبح را اقامه می‎فرمود، ابن کواء [یکی از سران خوارج ] از پشت سر آن حضرت این آیه را خواند "ولقد اوحی الیک والی الذین من قبلک لئن اشرکت لیحبطن عملک و لتکونن من الخاسرین"زمر (39) 65 [کنایه از اینکه آن حضرت نعوذ بالله مشرک شده است ] علی (ع) به خاطر احترام به قرآن لحظه ای ساکت ماند تا اینکه وی آیه را تمام کرد. آنگاه به قرائت خویش ادامه داد، ابن کواء باز آیه را تکرار کرد، علی (ع) باز سکوت کرد و سپس به قرائت ادامه داد، باز ابن کواء آیه را تکرار کرد، علی (ع) باز سکوت کرد آنگاه این آیه را قرائت فرمود: "فاصبر ان وعد الله حق و لا یستخفنک الذین لایوقنون - صبر کن که وعده خداوند حق است و افرادی که یقین ندارند تو را از موضع خود دور نکنند" آنگاه قرائت نماز را تمام کرد و رکوع به جای آورد...

باز یک روز ابوهریره نزد آن حضرت آمد و چیزی از آن حضرت طلب کرد - با اینکه در همان روز و روزهای قبل مطالبی علیه آن حضرت از وی شنیده شده بود - حضرت نیاز او را برآورده نمود. اصحاب آن حضرت وی را بر این کار مورد اعتراض قرار دادند، حضرت فرمود: "من حیا می‎کنم که نادانی او بر دانائی من و گناه او بر گذشت من و درخواست او بر بخشش من غلبه کند." این روایت در بحار نیز آمده است.مناقب ابن شهرآشوب ‏379/1؛ و بحارالانوار ‏48/41، تاریخ امیرالمؤمنین (ع)، باب 104، حدیث 1

ناوبری کتاب