صفحه ۳۷

14- و از صدوق به اسناد خویش از عیسی بن ابی منصور آمده است که او گفت:

"در روز شک (روزی که مشخص نبود از رمضان است یا نه) نزد امام صادق (ع) بودم، آن حضرت به غلام خود فرمود: برو ببین سلطان روزه گرفته است یا نه، غلام رفت و بازگشت و گفت: نه، حضرت صبحانه طلبید و با یکدیگر صبحانه خوردیم."کنت عند ابی عبدالله (ع) فی الیوم الذی یشک فیه، فقال (ع): یا غلام، اذهب فانظر اصام السلطان ام لا فذهب ثم عاد فقال: لا، فدعا بالغداء فتغدینا معه. (وسائل ‏94/7، ابواب ما یمسک عنه الصائم، باب 57، حدیث 1)

سند این روایت از صدوق تا ابن ابی منصور صحیح است و او نیز ثقه و مورد اطمینان است، و دلالت این همه روایات بر اینکه امر هلال به دست حاکم اسلامی است و از شئون حکومت است واضح است. و مردم همواره در روزه و فطر و حج تابع حکومت بوده اند، و برای مردم همواره یک رمضان و یک عید و یک موقف بوده است و برای پیشگیری از هرج و مرج و اختلاف، اختیار آن به دست حاکم بوده است.البته این در شرایطی است که حکومتها به خاطر مصالح سیاسی خود سعی در عقب و جلو انداختن اعلان ماه نداشته باشند؛ و الااگر به خاطر اغراض سیاسی عید فطر یا قربان را در غیر روز واقعی اعلام نمایند، در این صورت اعتماد ملت از آنها سلب شده و در این گونه مسائل هم، به آنان اعتماد نمی کنند و اعلان هلال توسط آنان در چنین شرایطی از نظر حجیت نه طریقیت دارد و نه موضوعیت. از سوی دیگر حضرت استاد - مدظله - وحدت افق را شرط می‎دانند و این با اعلان کلی حاکم اسلام برای همه جا منافات دارد، مگر اینکه درجه اختلاف افق را در اعلان حکم منظور نمائیم و یا اینکه وحدت افق را به طور کلی شرط ندانیم. (مقرر)

در جواهر آمده است:

ناوبری کتاب