"سنت بر این قرار گرفته که پیک را نباید کشت."مضت السنة ان لا تقتل الرسل (سنن بیهقی 212/9، کتاب الجزیة، باب السنة ان لا یقتل الرسل) در زنجیره سند این روایت "عبدالله" مشخص نیست آیا عبدالله مسعود است، یا عبدالله عمر، یا عبدالله بن عاص. الف - م، جلسه 172 درس.
6- باز در سنن ابی داود به سند خود از ابی رافع آمده است که گفت:
"قریش مرا نزد پیامبرخدا(ص) فرستادند، پس چون پیامبرخدا(ص) را ملاقات کردم اسلام در دلم جای گرفت، عرض کردم: ای پیامبرخدا، من هرگز نزد آنان بازنمی گردم؛ حضرت فرمودند:
من به پیمانها خیانت نمی کنم و نامه رسانها را زندانی نمی کنم ولی تو بازگرد اگر در دل خود همان چیزی را که الان احساس میکنی احساس کردی به نزد ما بازگرد. گفت: من رفتم پس از مدتی نزد آن حضرت آمده و اسلام آوردم."انی لا اخیس بالعهد و لا احبس البرد، ولکن ارجع فان کان فی نفسک الذی فی نفسک الان فارجع. (سنن ابی داود 75/2، کتاب الجهاد، باب فی الامام یستجن به فی العهود)
در متن عربی این روایت "برد" جمع "برید" به معنی نامه رسان و چاپارچی است، و شاید فرمایش رسول خدا(ص) ناظر بر یک امر ارتکازی فطری باشد؛ زیرا حفظ روابط اجتماعی متوقف بر رعایت قوانین و مقررات اجتماعی است که از جمله آن قوانین و مقررات، مصونیت نامه ها و نامه رسانها و وفا به تعهدات است. و به همین جهت سیره و روش عقلا بر مصونیت و امنیت سفرا و نمایندگان تعلق گرفته است.
7- در انساب الاشراف بلاذری پس از ذکر نامه معاویه به علی (ع) مینویسد:
"چون علی (ع) وی - نامه رسان - را دید فرمود: چه چیز در پشت سر پنهان کرده ای ؟ گفت: میترسم مرا بکشی ! فرمود: چگونه ترا بکشم با اینکه تو پیام رسان هستی ؟"فلما رآها علی قال: ویلک، ما ورائک ؟ قال: اخاف ان تقتلنی، قال: و لم اقتلک و انت رسول ؟ (انساب الاشراف 211/2)