صفحه ۲۶۶

با دشمنان باشد و پیامدها و سختی های ناگواری را به همراه داشته باشد، استوار شده است؛ پس هیچ گونه فریب و نیرنگی ولو اینکه با دشمنان باشد در اسلام نیست.

بله، سیاستهای دنیاطلبان و هوی پرستان بر پایه فریب و نیرنگ بنا شده است. چنانچه نمونه های آن را در جامعه بسیار مشاهده می‎کنیم.

البته در صدر اسلام نیز امیرالمؤمنین (ع) را به بی سیاستی (و ساده لوحی) متهم می‎کردند، همین سیاستی که مبتنی بر فریب و دروغ است و امام - علیه السلام - می‎فرماید:

"به خدا سوگند معاویه زیرکتر از من نیست ولی او پیمان شکنی و بی تقوائی می‎کند؛ و اگر پیمان شکنی بد نبود، من از زیرکترین مردم بودم."والله ما معاویة بأدهی منی ولکنه یغدر و یفجر، و لو لا کراهیة الغدر لکنت من ادهی الناس. (نهج البلاغه، فیض 648/، لح 318/، خطبه 200) در این جمله کوتاه امیرالمؤمنین (ع) مرز سیاست الهی و شیطانی را مشخص فرموده، و حساب مکر و فریب و دروغ گفتن به مردم و عوامفریبی را از تدبیر و حسن امارت و صداقت با مردم و تقوا در عمل جدا ساخته است. حضرت در این کلام، وفاداری خود به پیمانهای با خدا و مردم و عدم تعهد معاویه به این پیمانها را اساس اختلاف خود با معاویه ذکر فرموده و می‎فرماید: زیرکی در وفاداری به پیمانهاست نه در شیادی و فریب دادن مردم. (مقرر)

و همان گونه که پیش از این به نقل از امیرالمؤمنین (ع) یادآور شدیم وفای به عهد از فضایلی است که همه مردم با همه اختلاف سلیقه و دیدگاههایشان در آن اتفاق نظر دارند. و حتی کافران و مشرکان نیز با اینکه به اخلاق به اندازه مسلمانان اهمیت نمی دهند، باز رعایت آن را لازم می‎شمارند. و بیانگر این است که این یک امر فطری است که خرد همه مردم آن را نیکو می‎شمارد و بر هر مسلمانی واجب است که بدان ملتزم باشد، اگر چه به زیان او بوده و یا طرف او کافر باشد. و اگر چنین نباشد هیچ کس به هیچ کس اعتماد نمی کند و نظام اجتماعی فرو می‎پاشد، و زیان آن به

ناوبری کتاب