صفحه ۱۸۷

گفت: به زودی نزد خدا محاسبه خواهم کرد! عمر گفت: در صورتی که از راه حلال به دست آورده و با اختیار خود آن را می‎بخشیدی، به خدا سوگند "امیمه" [همسر ابوهریره ] انتظار نداشت که تو این گونه اموال هجر و یمامه و دورترین نقاط بحرین را به خود اختصاص دهی نه به خدا و مسلمانان ! وی درباره تو بیشتر از یک الاغ چران امید نداشت. آنگاه وی را برکنار کرد."شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ‏42/12

«6- باز وی حارث بن ابی وهب که یکی از افراد بنی لیث از قبیله بکر بن کنانه بود را مورد بازخواست قرار داد و به وی گفت: جریان شتران و بندگانی که به صد دینار فروخته ای چه بود؟ گفت: درآمد خود را نگهداری کرده و با آن تجارت کرده ام، گفت: به خدا سوگند تو را برای تجارت نفرستاده بودم، آن را به ما بده. گفت: به خدا سوگند از این پس دیگر مسئولیتی از سوی تو نمی پذیرم. عمر گفت: ما نیز دیگر ترا به کار نمی گماریم. آنگاه به منبر رفت و گفت: ای امرا و فرمانروایان، اگر بدانیم که این مال - بیت المال - برای ما حلال است برای شما نیز آن را حلال می‎شماریم، اما چون می‎دانیم که برای ما حلال نیست و خود را از آن برکنار می‎دانیم شما نیز خود را از آن برکنار بدارید؛ به خدا سوگند من برای شما نمونه ای را نیافتم جز این نمونه که تشنه ای در میان امواج خروشان آب به پیش می‎رود ولی به گرداب توجه نمی کند و چون سیراب می‎شود غرق می‎گردد."شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ‏42/12

«7- و نیز عمر به عمرو بن عاص که کارگزار او در مصر بود نوشت:

اما بعد، به من گزارش رسیده که اکنون صاحب شتر و گوسفند و غلام و خدمتگزار شده ای با اینکه پیش از این مالی نداشتی و از حقوق تو هم این اموال گرد نیامده است، اینها را از کجا آورده ای ؟ همانا من کسانی از

ناوبری کتاب