«4- عمر همواره کارگزاران خیانتکار را مورد مؤاخذه و بازخواست قرار میداد، یک بار ابوموسی اشعری را مورد بازخواست قرار داد - وی عامل او در بصره بود - به وی گفت: به من گزارش رسیده که تو دارای دو کنیز هستی، و دو گونه به مردم غذا میخورانی. آنگاه وی را پس از بازخواست به محل کار خود بازگرداند."شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید 42/12
«5- وی ابوهریره را مورد مؤاخذه قرار داد و بسیار بر وی سخت گرفت - ابوهریره کارگزار او بر بحرین بود - به وی گفت: آیا نمی دانی که من ترا به بحرین گماشتم در شرایطی که تو پابرهنه بودی و حتی کفش بر پا نداشتی ! اکنون به من گزارش رسیده که تو اسبهایی به قیمت هزار و ششصد دینار فروخته ای ! ابوهریره گفت: ما اسبهایی داشتیم که زاد و ولد کردند و تعداد آنها زیاد شد. گفت: حساب مخارج و مؤونه سال تو معین است و این یک چیز علاوه ای است. ابوهریره گفت: ولی مال شما نیست. گفت: بلی به خدا سوگند پشتت را به درد میآورم ! آنگاه برخاست و با تازیانه آنقدر به پشت او نواخت تا خون جاری شد، آنگاه گفت: آن دینارها را بیاور، ابوهریره آنها را آورد و