صفحه ۱۷۸

26- باز در الغارات به سند خود از حبیب بن ابی ثابت آمده است:

"عبدالله بن جعفر بن ابی طالب [همسر زینب ] به علی (ع) گفت: ای امیرالمؤمنین، اگر می‎شد فرمان می‎دادی که به من خرجی بدهند، به خدا سوگند چیزی نزد من نمانده مگر اینکه بعضی از علفخوارانم را به فروش برسانم، حضرت به وی فرمود: نه به خدا سوگند برای تو چیزی ندارم مگر اینکه از عمویت بخواهی که دزدی کند و به تو چیزی بدهد."قال عبدالله بن جعفر بن ابی طالب لعلی (ع) یا امیرالمؤمنین، لو امرت لی بمعونة او نفقة، فوالله ما عندی الاان ابیع بعض علوفتی، قال له: لاوالله، ما اجدلک شیئا الاان تأمر عمک ان یسرق فیعطیک . (الغارات ‏66/1)

مرحوم مجلسی فرموده است: "علوفه که در متن روایت آمده یا شتر ماده است و یا گوسفندی که به چراگاه نمی فرستند."الغارات /1 ذیل ص 67

این روایت را ابن ابی الحدید نیز آورده است ولی در نقل ایشان به جای "علوفتی =علفخوارانم" "دابتی =مرکب سواریم" آمده است.در حاشیة الغارات 67/1

27- باز در الغارات به سند خود از ابی اسحاق همدانی آمده است:

"به هنگام تقسیم بیت المال دو زن نزد امیرالمؤمنین (ع) آمدند. یکی از آن دو عرب بود و دیگری از موالی [کنیز آزاد شده ] حضرت به هر یک بیست و پنج درهم و یک "بار" از طعام داد، زن عرب عرض کرد: ای امیرمؤمنان، من یک زن از عرب هستم و این از عجم ! علی (ع) فرمود: به خدا سوگند من در تقسیم این مال برتری ای برای فرزندان اسماعیل بر فرزندان اسحاق نمی یابم."شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید 200/2

این روایت در وسائل نیز به نقل از وی آمده است. ابن ابی الحدید نیز نظیر آن را

ناوبری کتاب