"آنگاه که آن حضرت از یمن بازمی گشت از بین اصحاب خویش فردی را بر سپاهیان گماشت و خود زودتر به نزد پیامبر(ص) شتافت. آن فرد خودسرانه از پارچه هائی که به همراه آن حضرت بود به هر یک از سپاهیان یک دست لباس پوشاند، چون سپاه به شهر نزدیک شد و آن حضرت به استقبال آنان آمد مشاهده فرمود که همه به یک شکل لباس مرتب پوشیده اند، حضرت به وی فرمود: این لباسها چیست ؟ گفت: به آنان پوشاندم که به هنگام ملاقات با مردم زیبا و خوش منظر باشند. فرمود: وای بر تو پیش از آنکه آنها را نزد رسول خدا(ص) ببرم ؟ آنگاه به آنها فرمود تا جامه ها را درآورند و آنها را به جایگاه خود بازگرداند؛ و سپاهیان از این قضیه ابراز نارضایتی میکردند.
آنگاه از "خدری" روایت نمود که میگفت: مردم از علی (ع) شکوه میکردند، پیامبر(ص) بر منبر تشریف برده و فرمودند: از علی شکوه نکنید، به خدا سوگند که او در کارهای مربوط به خداوند خشن است."ایها الناس، لاتشکو علیا، فوالله انه لخشن فی ذات الله. (مناقب ابن شهرآشوب 377/1)
18- باز در همان کتاب آمده است:
"در روایتی از ابی الهیثم بن تیهان و عبدالله بن ابی رافع آمده است که طلحه و زبیر نزد امیرالمؤمنین (ع) آمده و گفتند: عمر این گونه به ما سهمیه نمی داد! حضرت فرمود: پیامبرخدا(ص) به شما چگونه سهمیه میداد؟ آن دو ساکت شدند. فرمود: آیا پیامبرخدا(ص) به طور مساوی بین مسلمانان تقسیم نمی کرد؟ گفتند: بلی. فرمود: پس سنت رسول خدا(ص) نزد شما به پیروی سزاوارتر است یا سنت عمر؟ گفتند: سنت رسول خدا، ولی ای امیرمؤمنان ما دارای سابقه در اسلام میباشیم و در این راه رنج ها برده ایم و با پیامبرخدا(ص) نیز خویشاوندیم. حضرت فرمود: آیا سابقه شما بیشتر است یا سابقه من ؟ گفتند: