2- باز در روضه کافی آمده است:
امیرالمؤمنین (ع) خطبه خواند، پس حمد و ثنای الهی به جای آورد، آنگاه فرمود: "ای مردم بی تردید آدم (ع) هرگز برده و کنیز به دنیا نیاورد، مردم همه آزادند، ولکن خدا سرپرستی برخی از شما را به برخی دیگر سپرده، پس هر کس گرفتار مشکلاتی بوده و در راه نیکی ها مقاومت کرده با این کار خویش بر خداوند - عزوجل - منت نگذارد. بدانید که چیزی از بیت المال نزد ما گرد آمده و ما آن را به صورت مساوی بین سیاه و سرخ و [سفید] تقسیم میکنیم.
- در آن هنگام مروان به طلحه و زبیر گفت: امام (ع) در این گفتار جز شما را اراده نکرده است - آنگاه آن حضرت به هر کس سه دینار عطا فرمود، به مردی از انصار سه دینار عطا کرد، آنگاه غلام سیاهپوستی آمد به وی نیز سه دینار داد، مرد انصاری گفت: ای امیرالمؤمنین، این غلام من است که دیروز او را آزاد کرده ام، مرا با وی برابر قرار میدهی ؟! حضرت فرمود: من در کتاب خدا دقت کردم ولی فضیلتی برای فرزندان اسماعیل بر فرزندان اسحاق نیافتم."ایها الناس، ان آدم لم یلد عبدا و لا امة و ان الناس کلهم احرار و لکن الله خول بعضکم بعضا، فمن کان له بلاء فصبر فی الخیر فلایمن به علی الله - عزوجل - الاو قد حضر شئ و نحن مسوون فیه بین الاسود و الاحمر، فقال مروان لطلحة و الزبیر: ما اراد بهذا غیر کما، قال: فاعطی کل واحد ثلاثة دنانیر، و اعطی رجلا من الانصار ثلاثة دنانیر، و جاء بعد غلام اسود فاعطاه ثلاثة دنانیر، فقال الانصاری: یا امیرالمؤمنین، هذا غلام اعتقته بالامس تجعلنی و ایاه سواء؟ فقال: انی نظرت فی کتاب الله فلم اجد لولد اسماعیل علی ولد اسحاق فضلا. (کافی 69/8، (روضه) حدیث 26) با توجه به واقعیتهای موجود در جامعه در صدر اسلام برنامه های اسلام در ابتدا تربیت آنگاه آزادسازی برده ها بوده، و این همه راههائی که اسلام در آن زمان برای آزادسازی برده ها قرار داده برای این بوده است که جامعه را به شکل صحیح به سوی نفی برده داری سوق دهد. (الف - م، جلسه 278 درس)