صفحه ۱۳۲

در این شرایط به ناچار نیاز است که به اندازه ضرورت دولت دخالت کند و فروشندگان را به فروش کالاهای احتکار شده به قیمت متعادل وادار نماید. و طبیعی است که در چنین شرایطی نیز از حد متعادل نباید تجاوز کند؛ زیرا حرمت مال مؤمن نظیر حرمت خون اوست و مردم به حکم عقل و شرع بر اموال خود تسلط دارند و در مال دیگران بدون اجازه آنان یا به خرید و فروش بر اساس تراضی طرفین نمی توان تصرف کرد.

پس اجبار نیز به بیش از ضرورت اجتماعی که رعایت آن را عقل و شرع لازم می‎شمارد جایز نیست، گاهی ضرورت به همین اندازه که طعام از احتکار خارج شده و به مردم عرضه شود برطرف می‎شود، و گاهی حکومت با اجحاف صاحبان کالا روبرو می‎شود که به قیمت طبیعی حاضر نیستند جنس خود را به دست مردم برسانند و تحمل آن بر جامعه دشوار است. در چنین شرایطی حکومت دخالت می‎کند و مالک را از اجحاف و زیان رساندن به دیگران بازمی دارد. و گاهی مشکل جز با قیمت گذاری و کنترل دولت حل نمی شود، و گاهی حاکم با سرکشی و عصیان و سرپیچی مالک روبرو می‎شود که در چنین شرایطی حاکم خود مستقیما دخالت می‎کند و کالاهای احتکار شده را به قیمت متعادل (قیمت المثل) به فروش می‎رساند.

خلاصه کلام اینکه: روایات منع از قیمت گذاری - با همه زیادی آن - ناظر بر موارد غالب است که نوبت به دخالت و قیمت گذاری حاکم نمی رسد، بلکه با عرضه کالا و فراوانی آن در بازار مشکل حل می‎شود.

مرحوم صدوق در کتاب توحید می‎فرماید:

"گرانی و ارزانی قیمت که از کمبود و فراوانی کالا متأثر می‎شود، این به دست خداوند متعال است و باید به آن تن داد و تسلیم آن بود. اما آن گرانی و ارزانی که مردم گرفتار آن شده اند و مربوط به کمی یا زیادی اجناس نیست و ناخواسته

ناوبری کتاب