و نظامی هر صدای نصیحتگر و مخالفی خاموش و محو میشود، و بدین سان پس از مدتی در جامعه معروفها منکر و منکرات معروف جلوه میکند و فساد و تباهی در حکومت و مردم راه مییابد.
به عنوان نمونه در صدر اسلام بین حکومت معاویه در شام و حکومت امیرالمؤمنین علی (ع) در کوفه از نظر ایدئولوژی و مکتب ظاهرا هیچ گونه تفاوتی وجود ندارد؛ هر دو خود را خلیفه رسول خدا میدانند، هر دو برای کارهای خود به قرآن تمسک میکنند، هر دو نماز جماعت و جمعه برگزار میکنند و برای شرکت در مراسم حج نماینده میفرستند و حتی در شعار و تبلیغات، حکومت معاویه از حکومت علی (ع) هم پیشی میگیرد، اما نقطه اختلاف این دو حکومت دقیقا در شخص علی (ع) و معاویه و اهداف درونی و عملکرد این دو نهفته است؛ این یک حکومت را مسئولیت و امانت خدا و مردم میداند، و آن دیگری به عنوان یک طعمه به ان مینگرد و با دسیسه های مختلف زمینه چینی میکند تا بدان دست یابد؛ این یک به منظور برابری با تهیدستان جامعه - با اینکه دسترسی به بهترین امکانات دارد - به ساده ترین خوراک و پوشاک قناعت میکند، آن یک به بهانه اینکه مرکز حکومتش نزدیک بلاد کفر است کاخ سبز میسازد؛ این یک برادرش عقیل را به خاطر اینکه بیش از حق خود از بیت المال طلب کرده با آهن گداخته متوجه حق خویش میسازد، آن یک پست های مهم و کلیدی حکومت و امکانات بیت المال را به حزب اموی اختصاص میدهد و برای خوش بین کردن افراد به خود، رقم های کلان از بیت المال میبخشد؛ این یک اگر در دورترین نقاط حکومت وی بر کسی ستمی رود خود را مسئول میداند، آن یک در پیش روی و با آگاهی او بدترین جنایتها صورت میگیرد و سکوت میکند؛ این یک متملقین و چاپلوسان را از خود میراند و آزادگی و سربلندی را برای ملتش میخواهد، آن یک به متملقین و چاپلوسان مقام و مسئولیت میدهد تا راه و رسم بردگی و بندگی را پیش پای دیگران بگذارد؛ این یک حکومت را برای خدمت به مردم