مثلا احتکار روغن زیتون در روایتی که از پیامبراکرم (ص) روایت شده آمده ولی در روایتی که از امیرالمؤمنین (ع) نقل شده نیامده است، و یا نمک در کلام شیخ و فقهای پس از آن آمده ولی در کلام فقهای متقدم و یا روایات نیامده است. که از همه اینها انسان حدس میزند که احتکار حرام در اجناس بخصوصی منحصر نیست.
8- روایات محصور کننده را چگونه باید تفسیر نمود؟
اگر گفته شود: با این برداشت پس روایات حصر کننده را چگونه باید تفسیر نمود؟
در پاسخ باید گفت: در آن چند وجه محتمل است:
اول: اینکه قضیه قضیه خارجیه باشد نه حقیقیه، بدین بیان که عمده مایحتاج مردم در زمان صدور خبر و در آن شرایط همین اجناس بخصوص بوده و به همین جهت همینها حبس و نگهداری میشده است و سایر اجناس و متاعها یا بسیار فراوان بوده که کسی نسبت به احتکار آنها رغبتی نشان نمی داده و یا مصرف آنها آنقدر کم بوده که با احتکار آنها گرفتاری ای برای عموم مردم به وجود نمی آمده و زیانی به آنها نمی رسیده است. به همین جهت روغن زیتون در کلام پیامبر(ص) آمده ولی در روایت منقول از امیرالمؤمنین (ع) نیامده است.قضیه سه قسم است: ذهنیه، خارجیه و حقیقیه. در قضیه ذهنیه محمول بر افراد موجود در ذهن حمل میشود؛ در خارجیه بر افراد موجود در خارج، و در حقیقیه بر حقیقت و نفس الامر بدون ملاحظه ذهن و خارج. به تعبیر دیگر: آنچه متصور است، آنچه هست و آنچه باید باشد. (مقرر)
دوم: بسا به ذهن انسان خطور میکند که فتوای ابوحنیفه و مالک که یکی فقیه عراق و دیگری فقیه حجار بوده اند در آن زمان مبنای عمل خلفا و کارگزاران آنان در