صفحه ۱۰۳

حیاتشان به آن توقف دارد نمانند.

در ذیل صحیحه دیگری طبق نقل کلینی آمده است:

"و از آن حضرت از کشمش پرسش کردم، فرمود: اگر دیگری آن را عرضه می‎کند اشکالی ندارد که آن را نگهداری نمایی."وسألته عن الزبیب فقال: اذا کان عند غیرک فلابأس بامساکه. (وسائل ‏315/12، ابواب آداب تجارت، باب 28، حدیث 2؛ و کافی ‏165/5، کتاب المعیشة، باب احتکار، حدیث 3)

از سوی دیگر در همه روایات "زبیب = کشمش" به عنوان یک کالا که احتکار آن حرام است آمده، با اینکه بسیاری از مواد غذایی هست که نیاز مردم به آن به مراتب از کشمش بیشتر است.

و نیز در برخی از روایات حصر کننده، روغن زیتون آمده و فقها به حرمت احتکار آن فتوا داده اند با اینکه روشن است که روغن زیتون چیزی نیست که عموم مردم به آن نیازمند باشند، بلکه در برخی مناطق نظیر شامات از آن به عنوان خورش استفاده می‎شود.

از طرف دیگر بسیاری از شهرها وجود دارد که قوت و غذای اصلی آنها برنج و یا ذرت است، و احتکار این گونه کالاها در آن شهرها موجب بدون طعام ماندن مردم آن شهرها می‎گردد. در این صورت آیا جایز است این گونه کالاها را در آن شهرها احتکار نمود ولی مثلا بگوئیم احتکار کشمش و روغن زیتون در آنها جایز نیست ؟! آیا نیاز آنان به برنج یا ذرت کمتر از نیاز آنان به کشمش است ؟!

بلکه چه بسا در شرایط و زمان و شهر خاصی نیاز مردم به برخی از کالاهای غیر خوراکی به مراتب زیادتر از مواد خوراکی نظیر روغن زیتون و کشمش باشد؛ چنانچه اگر در منطقه ای مرضی شیوع پیدا کند و مردم به داروی بخصوصی نیاز شدید پیدا کنند به گونه ای که حفظ حیات و سلامت آنان به آن دارو وابسته باشد و در این

ناوبری کتاب