همه زندانیان را شبانگاه به حیاط زندان بیاور تا هواخوری کنند، اما به ابن هرمه اجازه چنین کاری را مده؛ مگر احتمال بدهی که اگر او را برای هواخوری اجازه ندهی میمیرد و تلف میشود، در این صورت به او نیز اجازه هواخوری بده.
اگر دیدی توان و استعداد کتک خوردن دارد، بعد از گذشت سی روز باز او را سی و پنج تازیانه دیگر بزن. و همه کارهای خود را برای من بنویس و گزارش کن، و نیز برایم بنویس که به جای او در بازار چه کسی را نصب کرده ای. حقوق آن خائن را نیز قطع کن."امین السوق اذا خان: ففی دعائم الاسلام عن علی (ع):"انه استدرک علی ابن هرمة عن خیانة و کان علی سوق الاهواز فکتب الی رفاعة : اذا قرأت کتابی فنح ابن هرمة عن السوق، و أوقفه للناس و اسجنه و ناد علیه. و اکتب الی اهل عملک تعلمهم رأیی فیه. و لا تأخذک فیه غفلة و لا تفریط فتهلک عند الله و أعز لک اخبث عزلة، و أعیذک بالله من ذلک . فاذا کان یوم الجمعة فأخرجه من السجن و اضربه خمسة و ثلاثین سوطا و طف به الی الاسواق. فمن أتی علیه بشاهد فحلفه مع شاهده و ادفع الیه من مکسبه ما شهد به علیه، و مر به الی السجن مهانا مقبوحا منبوحا، و احزم رجلیه بحزام و اخرجه وقت الصلاة . و لا تحل (و لا تخل خ.ل) بینه و بین من یأتیه بمطعم أو مشرب أو ملبس أو مفرش، و لا تدع أحدا یدخل الیه ممن یلقنه اللدد و یرجیه الخلوص (الخلاص خ.ل) فان صح عندک أن احدا لقنه ما یضر به مسلما فاضربه بالدرة فاحبسه حتی یتوب. و مر باخراج اهل السجن فی اللیل الی صحن السجن لیتفرجوا غیر ابن هرمة، الاأن تخاف موته فتخرجه مع اهل السجن الی الصحن، فان رأیت به طاقة أو استطاعة فاضربه بعد ثلاثین یوما خمسة و ثلاثین سوطا بعد الخمسة و الثلاثین الاولی. و اکتب الی بما فعلت فی السوق و من اخترت بعد الخائن، و اقطع عن الخائن رزقه."(دعائم الاسلام ج 532/2، کتاب آداب القضاء، حدیث 1892)