میباشد. و با عین نقطه دار یعنی "غین" به معنای شخص مهاجم میباشد.
3- "کسی که موی سر زنی را بتراشد":
در روایت عبدالله بن سنان هست که او گفت: به امام صادق (ع) عرض کردم:
"فدایت شوم مجازات و کیفر آن مردی که به زور موی سر زنی را بتراشد [و او را از زیبائی زنانه ساقط کند] چیست ؟ فرمود: او را ابتدا به گونه دردآوری کتک میزنند، و سپس در زندان مسلمانها زندانی میکنند تا زمانی که موی آن زن رشد کند و به حالت نخستین خود برگردد. اگر موی او رشد کرد، از آن مرد مهرالمثل میگیرند و به آن زن میپردازند؛ و اگر موی آن زن آسیب ببیند و دیگر رشد نکند، از آن مرد دیه و خونبهای کامل یک انسان را گرفته و به آن زن میپردازند..."فی خبر عبدالله بن سنان، قال: قلت لابی عبدالله (ع): "جعلت فداک ما علی رجل وثب علی امرأه فحلق رأسها؟ قال: یضرب ضربا وجیعا، و یحبس فی سجن المسلمین حتی یستبراء شعرها، فان نبت أخذ منه مهر نسائها، و ان لم ینبت أخذ منه الدیة کاملة .." (وسائل ج 255/19، باب 30 از ابواب دیات اعضاء، حدیث 1) اصطلاح "مهر نسائها" که در متن حدیث شریف آمده مرادف با "مهرالمثل" میباشد. منظور از "مهرالمثل" میزان مهریه و کابین همانند قرین و نیز خویشاوندان آن زن است. یعنی باید ببینند در آن جامعه امثال آن زن چه اندازه مهریه دارند، آن مقدار به عنوان مهرالمثل به آن زن از بابت دیه موهایش پرداخته شود. و غرض از "خویشاوندان او" در فقه امامیه، طبق مشهور: خویشاوندان زن از دو طرف یعنی پدر و مادر هر دو میباشد. و منظور از مماثلت و همانندی نیز صفات و خصوصیاتی از قبیل جمال، شرف، عقل و ادب، حسن تدبیر در منزل، به کارت و بیوگی و امثال اینها میباشد. برای آگاهی بیشتر ر.ک . فرهنگ اصطلاحات فقه اسلامی 171/، محسن جابر عربلو، انتشارات امیر کبیر. (مقرر)
4- "ایلاء کننده هرگاه که از طلاق و یا رجوع به همسر خود خودداری کند":
"هرگاه که شخص ایلاء کننده از طلاق دادن همسر [و یا پرداخت کفاره آن و رجوع به همسر خود] خودداری کند چه باید کرد؟ حضرت صادق (ع) جواب داد: در این موارد امیرالمؤمنین (ع) او را در داخل محوطه ای که اطراف آن بانی محصور شده بود زندانی میکرد، و او را از نوشیدنی و خوردنی ممنوع میکرد تا اینکه طلاق بگوید."فی خبر حماد بن عثمان عن ابی عبدالله (ع) قال: "المؤلی اذا أبی أن یطلق ؟ قال (ع): کان امیرالمؤمنین (ع) یجعل له حظیرة من قصب و یجعله (یحبسه) فیها و یمنعه من الطعام و الشراب حتی یطلق." وسائل الشیعه ج 545/15، باب 11 از ابواب ایلاء، حدیث 1) یک توضیح لازم: ایلاء مصدر باب افعال است و در لغت به معنای سوگند آمده است، ریشه لغوی آن "الیة" میباشد، چنانکه شاعر عرب زبان گفته است:"علی الیة و صیام شهر..."، جمع آن نیز "ألایا" و "ألیات" است، چنانکه کلمه "عشیة" به دو گونه "عشایا" و "عشیات" جمع بسته میشود. اما ایلاء در اصطلاح فقهی، چنانکه صاحب کتاب ریاض فرموده عبارت است از اینکه: "مردی سوگند بخورد که با همسر دائمی خود نزدیکی نکند و عمل زناشوئی انجام ندهد الی الابد و یا بدون تعیین وقت و یا در مدتی که مقدار آن بیش از چهار ماه باشد، و این کار را به منظور آزار و زیان رسانی به زن خود انجام دهد." چنین کسی را "مولی" یا ایلاء کننده مینامند؛ و در صورت شکایت زن، حاکم شرع آن مرد را مجبور میکند بر اینکه یا او را طلاق دهد و یا اینکه از سوگند خود رجوع کرده و با زن خود همسری و همبستری کند، که البته اگر قبل از انقضاء موعد مقرر در ایلاء باشد (مثلا در حین سه ماهگی، یا ماه اول و...) آن مرد باید کفاره نیز بپردازد. ایلاء در دوران جاهلیت نوعی طلاق محسوب میشد، و مردانی که میخواستند زنان خود را طلاق بدهند و در عین حال نگذارند او با مرد دیگری ازدواج کند ایلاء میکردند و آن زن بیچاره و بدبخت میشد. دین مقدس اسلام این قانون جاهلانه را به نفع زنان منسوخ کرد و آیه های شریفه 226و227 سوره بقره در این مورد نازل شد که مضمونش این است: یا باید این مردان به آن زنان رجوع کنند و یا آنان را طلاق گویند. در این رابطه ر.ک . ادوار فقه ج 313/1، ج 198/2؛ شرایع الاسلام ج 83/3_89، باتحقیق عبدالحسین محمدعلی، تفسیر ابوالفتوح رازی، ذیل آیات یاد شده.(مقرر)