به یک فرد متهتک، دریده و منحط تبدیل شود، در این صورت پخش اسرار او مانعی ندارد، مشروط بر اینکه این کار موجب هتک حرمت دیگران نشود.
همچنین اگر کسی در فساد و بزهکاری به جائی برسد که ضرورت داشته باشد مردم او را بشناسند تا فریبش را نخورند و به او اعتماد نکنند، چنانکه درباره "شاهد زور" یعنی کسی که به دروغ شهادت بدهد که او را در میان مردم میگردانند و به مردم معرفی میکنند، و نیز "امین سوق" یعنی کسی که امین و بازرس بازار مسلمین باشد و در کار خود خیانت کند باید او را به همراه یک منادی به مردم معرفی کنند، مانند داستان "ابن هرمه" که بعدا خواهیم گفت، و نیز امثال این موارد که در صورت ایجاب مصلحت اسرار افراد را میتوان افشا و پخش کرد.
بر پایه مطالبی که بیان کردیم، آشکار گردید که نمی توان شخص زندانی را مجبور به انجام دادن اموری ساخت که منافی با سلطه بر جان و نفس خویش باشد، مانند شرکت در برخی از مراسم و جشنها یا برعهده گرفتن برخی از مسؤولیتها و کارها یا کمک به اطلاعات و امثال اینها، این بحث بسیار شایسته تعمق و دقت است، پس باید روی آن دقت نمود.
مواردی که در روایات در مورد آنها کیفر زندان ذکر شده است
در بسیاری از روایات و فتاوا موارد مربوط به انضمام کیفرهای دیگر به کیفر زندان مورد اشاره و ذکر قرار گرفته است، که در اینجا آن مواردی را که آگاهی یافته ام اشاره میکنم:
1- "زن مرتد":
در روایت صحیحه حماد، درباره زنی که از اسلام برگردد، از امام صادق (ع) چنین روایت شده است: