صفحه ۸۱

کتک زدن و امثال آن سبب واجب شدن قصاص و پرداخت دیه بر ضارب می‎شود.

البته در خصوص بازداشت موقتی که به منظور کشف یک حقیقت صورت گرفته باشد، می‎توان زندانی را ممنوع الملاقات اعلام کرده و از دیدار خانواده و دوستانش جلوگیری کرد. و نیز اگر یقین داشته باشیم که زندانی از یک مطلبی خبر دارد که طبق موازین شرعی اظهار و فاش ساختن آن مطلب بر او واجب است ولی او از اظهار آن واجب خودداری می‎کند، در این صورت او را از باب ترک واجب تعزیر نیز می‎توان کرد.مثلا اگر یقین داشته باشیم که یک متهمی دارای یک سری اطلاعات مهم می‎باشد که موجودیت نظام اسلامی موقوف بر کشف آنهاست ولکن او از اظهار آن مطالب سری خودداری بکند، در این صورت اظهار بر او واجب می‎شود و به خاطر ترک واجب می‎توان او را تازیانه زد و تعزیر کرد. لکن فقط در صورتی است که یقین داشته باشیم، اما به صرف گمان و حدس نمی توان او را تعزیر کرد. (از افاضات معظم له در جلسه 239 درس فقه)

ولکن کسی که فقط به منظور جلوگیری او از فرار و یا دفع شر او از دیگران و افراد جامعه زندانی شده است و ما به تنبه و بازگشت او نیز امیدی نداریم، دلیلی بر جواز اعمال تضییقات وجود ندارد، و طبیعت زندان نیز بیش از این را اقتضا نمی کند که فقط مانع آمد و شد و آزادی او در جامعه باشیم.

به طور خلاصه باید گفت: سختگیریها و به کار بستن تضییقات فقط به عنوان ضرورت جائز می‎باشد؛ و بدیهی است که ضرورتها نیز باید با مطالعه مقدارسنجی شوند و مقدار افزون بر ضرورت شرعا حرام می‎باشد.

اجبار زندانی برای مصاحبه تلویزیونی

با توجه به آنچه که گفته شد آشکار گردید که مجبور ساختن زندانیان به انجام مصاحبه تلویزیونی به سبکی که در روزگار ما رایج می‎باشد از نظر شرع حرام است، چون موجب تحقیر و درهم شکستن شخصیت اجتماعی آنان می‎گردد و شارع

ناوبری کتاب