کتک زدن و امثال آن سبب واجب شدن قصاص و پرداخت دیه بر ضارب میشود.
البته در خصوص بازداشت موقتی که به منظور کشف یک حقیقت صورت گرفته باشد، میتوان زندانی را ممنوع الملاقات اعلام کرده و از دیدار خانواده و دوستانش جلوگیری کرد. و نیز اگر یقین داشته باشیم که زندانی از یک مطلبی خبر دارد که طبق موازین شرعی اظهار و فاش ساختن آن مطلب بر او واجب است ولی او از اظهار آن واجب خودداری میکند، در این صورت او را از باب ترک واجب تعزیر نیز میتوان کرد.مثلا اگر یقین داشته باشیم که یک متهمی دارای یک سری اطلاعات مهم میباشد که موجودیت نظام اسلامی موقوف بر کشف آنهاست ولکن او از اظهار آن مطالب سری خودداری بکند، در این صورت اظهار بر او واجب میشود و به خاطر ترک واجب میتوان او را تازیانه زد و تعزیر کرد. لکن فقط در صورتی است که یقین داشته باشیم، اما به صرف گمان و حدس نمی توان او را تعزیر کرد. (از افاضات معظم له در جلسه 239 درس فقه)
ولکن کسی که فقط به منظور جلوگیری او از فرار و یا دفع شر او از دیگران و افراد جامعه زندانی شده است و ما به تنبه و بازگشت او نیز امیدی نداریم، دلیلی بر جواز اعمال تضییقات وجود ندارد، و طبیعت زندان نیز بیش از این را اقتضا نمی کند که فقط مانع آمد و شد و آزادی او در جامعه باشیم.
به طور خلاصه باید گفت: سختگیریها و به کار بستن تضییقات فقط به عنوان ضرورت جائز میباشد؛ و بدیهی است که ضرورتها نیز باید با مطالعه مقدارسنجی شوند و مقدار افزون بر ضرورت شرعا حرام میباشد.
اجبار زندانی برای مصاحبه تلویزیونی
با توجه به آنچه که گفته شد آشکار گردید که مجبور ساختن زندانیان به انجام مصاحبه تلویزیونی به سبکی که در روزگار ما رایج میباشد از نظر شرع حرام است، چون موجب تحقیر و درهم شکستن شخصیت اجتماعی آنان میگردد و شارع