ما پیشتر اشاره کردیم به اینکه در آزاد بودن هر شخصی منافع و سودهائی هست که به خود او و یا فرزند و یا پدر و مادر و خانواده، خویشاوندانش و حتی به جامعه برمی گردد. و نیز چه بسا بر آزاد بودن او ضرر و زیانهائی بار باشد، مثل اینکه موجب از بین رفتن حقوق اشخاص دیگر و یا جامعه باشد.
بنابراین اگر زندانی کردن یک شخص به انگیزه سلب آزادی و تنبه و تأدیب او و تنبه و عبرت دیگران باشد، در این صورت زندان جنبه کیفری پیدا کرده و از مصادیق حد و یا تعزیر به شمار میآید.
لکن اگر زندانی کردن او به انگیزه جلوگیری از وارد آمدن زیان و ضرر توسط او به افراد دیگر یا جامعه و یا به خاطر فرار کردنش باشد، در این صورت جنبه تأدیبی و کیفری ندارد، و حد یا تعزیر نامیده نمی شود؛ چرا که به عنوان تأدیب و تنبیه زندانی نشده است، بلکه فقط به خاطر اینکه ستم و شر او از دیگران دفع شود و یا جلو فرارش گرفته شود تا از این رهگذر زیانی به مدعی او نرسد زندانی شده است. تازه اگر به این صورت از زندانی شدن شخص نیز عنوان تأدیب و کیفر صذق کند، موارد دیگری هست که به طور مسلم خارج از عنوان تأدیب و کیفر میباشد؛ مانند زندانی کردن شخص متهمی که هنوز جرم او به ثبوت نرسیده و فقط به خاطر انجام تحقیقات و بازجوئی های لازم بازداشت شده است. با توجه به آنچه تاکنون گفته شد روشن گردید که:
زندان در اسلام گاهی به عنوان اجرای "حد" به کار گرفته میشود، مانند زندانی