صفحه ۶۲

خاطر رعایت مصلحت بندگان خود و حفظ دوام و بقای آنان بوده است، و چیزهائی است که مردم به راستی نیازمند آنند و نمی توانند بدون آنها زندگی کنند. چنانکه همه چیزهائی که خداوند حرام گردانیده است، از آن امور هستند که ارتکاب شان موجب هلاکت و نابودی خلق است."علل الشرایع 197/(چاپ دیگر 592/ جزء2) باب 385 (باب نوادر العلل)، حدیث 43 جاءنی کتابک، تذکر أن بعض اهل القبله یزعم أن الله تبارک و تعالی لم یحل شیئا و لم یحرمه لعلة أکثر من التعبد لعباده بذلک ! قد ضل من قال ذلک ضلالا بعیدا و خسر خسرانا مبینا؛ لانه لو کان ذلک لکان جائزا أن یستعبدهم بتحلیل ما حرم و تحریم ما أحل، حتی یستعبدهم بترک الصلاة و الصیام و أعمال البر کلها، و الانکار له و لرسوله و کتبه و الجحود، (و- ظ.) بالزنا و السرقة و تحریم ذوات المحارم، و ما أشبه ذلک من الامور التی فیها فساد التدبیر و فناء الخلق...انا وجدنا کل ما أحل الله ففیه صلاح العباد و بقاؤهم و لهم الیه الحاجة التی لا یستغنون عنها، و وجدنا المحرم من الاشیاء لا حاجة بالعباد الیه و وجدناه مفسدا داعیا الی الفناء و الهلاک . منظور از "برخی از اهل قبله" در این حدیث طایفه و نحله کلامی پیرو ابوالحسن علی بن اسماعیل اشعری هستند که در تاریخ عقاید و ادیان به "اشاعره" معروفند. و حضرت رضا علیه السلام درصدد رد رأی باطل آنان در این مسأله بوده است. (از افاضات معظم له در جلسه 238درس فقه) باید در توضیح مطلب فوق این را بیفزاییم: که در تاریخ اسلام فرقه ها و نحله های گوناگونی پیدا شدند که در مسائل عقیدتی با هم اختلاف نظر داشتند و در محافل مناظره و یا از طریق نوشتن کتب و مقالات با همدیگر منازعه، مناظره و مبارزه داشته اند. اینان را فرقه ها و مشربهای کلامی می‎نامند؛ که مهمترین آنها سه مشرب کلامی: شیعه امامیه، معتزله و اشاعره هستند. امامیه اصول معارف و عقاید خود را از خاندان عصمت پیامبراسلام یعنی کسانی مانند امیرالمؤمنین علی (ع) و....، امام محمدباقر(ع) و امام صادق (ع) و....گرفته اند، و معتقدات مشترکشان با فرقه معتزله بیش از اشاعره می‎باشد. فرقه معتزله را شخصی به نام "واصل بن عطا" متولد سال 80 پی ریزی کرد، که مشرب کلامی مورد حمایت بنی عباس در اوایل کارشان بود، لکن بعد یکی از شاگردان برجسته "ابوعلی جبائی" در قرن چهارم که یکی از رهبران معتزله بود، شخص ابوالحسن اشعری معروف بود که راه خود را بعد از مرگ استادش جبائی از او جدا کرده و مسلک کلامی جدیدی به نام "اشعریگری" یا "اشاعره" را پی ریزی کرد. از جمله اصول اعتقادی اشاعره این است که خداوند را در قیامت بندگانش خواهند دید، و نیز تکلیف ما لایطاق را از طرف خدا جایز می‎دانند، یعنی می‎گویند: خداوند هم می‎تواند بندگان خود را به اموری مکلف کند که قادر به انجام آن هستند و هم به اموری که قادر به انجام آن نیستند، حسن و قبح عقلی را نیز قبول ندارند، اصل عدل را که مورد اعتقاد مشترک امامیه و معتزله است قبول ندارند، و نیز معتقدند که تشریع قوانین و تکالیف از طرف خداوند تابع رعایت مصلحت بندگان نیست، و مصالح و مفاسد واقعی نقشی در احکام الهی ندارند؛ حضرت رضا(ع) در حدیث یاد شده از این عقیده اخیرالذکر آنان پاسخ فرموده اند. برای اطلاعات بیشتر درباره اشاعره و دیگر فرقه ها به کتابهای ذیل مراجعه فرمائید: 1- تحقیقی در مسائل کلامی از نظر متکلمین اشعری و معتزلی از دکتر شیخ الاسلامی. 2- الشیعة بین الاشاعرة و المعتزلة از هاشم معروف الحسنی. 3- مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین از ابوالحسن اشعری ترجمه محسن مؤیدی.(مقرر)

ناوبری کتاب