صفحه ۴۷

در پایان این حدیث علت جواز زندانی و مقید ساختن آن زن از زبان امام (ع) به روشنی بیان شده است [که عبارت است از بازداشتن آن زن از ارتکاب گناه ] و این تعلیل عمومیت دارد و غیر این مورد را نیز دربرمی گیرد. از این رو می‎توان گفت: در همه مواردی که بازداشتن یک فرد از ارتکاب گناه منحصر به حبس و تقیید او باشد، این کار جایز است.

5- در روایت غیاث بن ابراهیم از امام جعفرصادق (ع) از پدرش نقل شده که آن حضرت فرمود:

"علی (ع) کسانی را که بدهی خود را به مردم پرداخت نمی کردند زندانی می‎کرد، سپس آنگاه که ورشکسته و تهیدست بودن آن شخص روشن می‎شد او را آزاد می‎کرد، تا برود و مالی به دست آورد."و فی خبر غیاث بن ابراهیم، عن جعفر(ع)، عن أبیه: "أن علیا(ع) کان یحبس فی الدین فاذا تبین له حاجة و افلاس خلی سبیله حتی یستفید مالا". وسائل ج ‏148/13، باب 7 من کتاب الحجر، حدیث 1

6- در حدیث موثقه عمار از امام ابی عبدالله صادق (ع) نقل شده که آن حضرت فرمود:

"مردی را پیش امیرالمؤمنین (ع) آوردند که کفیل مرد دیگری شده بود، آن حضرت او را زندانی کرد و فرمود: رفیقت را بیاور."و فی موثقة عمار، عن ابی عبدالله (ع)، قال: "اتی امیرالمؤمنین (ع) برجل قد تکفل بنفس رجل، فحبسه و قال: اطلب صاحبک ." وسائل ج ‏156/13، باب 9 از کتاب ضمان حدیث 1

در کتابهای حدیثی روایات دیگری نیز با همین مضمون وجود دارد.

7- برقی از پدرش و او از علی (ع) [به گونه مرسل و حذف زنجیره سند روایت ] نقل کرده که آن حضرت فرمود:

"بر امام مسلمین واجب است این کسان را زندانی کند: علمای فاسق، پزشکان نادان و غیرمتخصص، اکریاء ورشکسته."و عن البرقی، عن ابیه، عن علی (ع) قال: "یجب علی الامام أن یحبس الفساق من العلماء، و الجهال من الاطباء، و المفالیس من الاکریاء." وسائل ج ‏221/18، باب 32 از ابواب کیفیة الحکم، حدیث 3 یک توضیح لازم: در کتاب وسائل الشیعه ضمن نقل حدیث یاد شده در پایان آن چنین افزوده است: قال: و قال علیه السلام:"حبس الامام بعد الحد ظلم." یعنی امام مسلمین اگر کسی را بعد از آنکه بر او حد جاری کرد در زندان نگه دارد ظلم کرده است. مؤلف کتاب وسائل بعد از مطلب فوق نیز چنین افزوده است:"و رواه الشیخ باسناده عن الصفار، عن ابراهیم بن هاشم، عن النوفلی، عن السکونی، عن جعفر، عن أبیه، عن علی (ع)." یعنی شیخ طوسی آن را با سند خود از صفار و.... از علی (ع) نقل کرده است. چنانکه ملاحظه می‎فرمائید این حدیث دارای زنجیره سند می‎باشد و مرسل و بدون سند نیست، و لذا اعتبار بیشتری دارد؛ در حالی که حدیث برقی که در متن کتاب ملاحظه فرمودیدبه گونه مرسل نقل شده است. آیا این دو یک حدیث هستند با زنجیره سند منتهی به سکونی و یا دو حدیث هستند یکی از برقی و دومی یعنی قسمت پایانی و ذیل از شیخ طوسی و سکونی ؟ عبارت صاحب کتاب وسائل الشیعه که گفت: "و شیخ طوسی آن را با سند خود از صفار و...روایت کرده است." چنین به گمان می‎رود که منظور از "آن" همان روایت برقی است، در حالی که این گمان اشتباه است و زنجیره سند فقط از آن قسمت پایانی این حدیث یعنی جمله "حبس الامام بعد الحد ظلم" می‎باشد، و حدیث برقی بدون زنجیره سند و مرسل می‎باشد. شیخ طوسی با این زنجیره سند فقط قسمت پایانی آن را نقل کرده است که در این قسمت با برقی مشترکند. برقی نیز فقط قسمت اول را نقل کرده است. این نکته قابل توجهی است که باید مورد تأمل و دقت قرار بگیرد. (از افاضات معظم له در جلسه 237 درس فقه)

ناوبری کتاب