و یا اینکه اخذ وثیقه به این صورت باشد که شخص دیگری به نیابت از آن فرد متهم، ادای آن حق را در صورت مطالبه، بر ذمه و عهده خود بگیرد. [انجام این شیوه اولی و مناسب نمی باشد] برای اینکه همان احتمال غایب شدن و پنهان گشتن درباره این شخص دوم نیز میرود، و عذری که در آزاد گذاردن شخص اول بود در مورد شخص دوم و نایب نیز وجود دارد. و غیر از اینها نیز راه حلی وجود ندارد جز اینکه بگوئیم: آن شخص متهم خودش باید به عنوان وثیقه زندانی شود، تا زمانی که حق مورد مطالبه را ادا نماید. اگر آن حق از حقوق بدنی باشد و برابر مالی نداشته باشد، مانند حدود و قصاص، و از طرفی در کوتاه مدت نیز نتوان استیفای حق نمود، در این صورت راهی جز این وجود ندارد که خود آن شخص زندانی شود. بنابراین حکمت و راز تشریع زندان در اسلام این میباشد که گفته شد. ترمذی و ابوداود روایت کرده اند که: شخص پیامبراسلام (ص) مردی را به خاطر تهمتی زندانی فرمود و بعدا او را آزاد کرد."احکام السجون وائلی 38/؛ او نیز از احکام القرآن ج 723/2، ابن عربی ابی بکر محمد بن عبدالله نقل کرده است.
4- چهارمین آیه از آیات قرآن که درباره مشروعیت زندان وجود دارد این آیه از سوره توبه میباشد: