صفحه ۴۱

[در صورت دوم ] اگر آن شخصی را که حقی بر گردنش تعلق گرفته آزاد بگذارند، امکان دارد از دیدها غایب و پنهان شود و بدین وسیله حقی از بین برود، از این رو چاره ای جز این نیست که از او وثیقه بگیرند یا چیزی را وثیقه بگیرند که مالیت دارد و از نظر ارزش برابری می‎کند با آن حق، و این همان چیزی است که گرو و رهن نامیده می‎شود. انجام این کار اولویت دارد و شایسته تأکید است.

و یا اینکه اخذ وثیقه به این صورت باشد که شخص دیگری به نیابت از آن فرد متهم، ادای آن حق را در صورت مطالبه، بر ذمه و عهده خود بگیرد. [انجام این شیوه اولی و مناسب نمی باشد] برای اینکه همان احتمال غایب شدن و پنهان گشتن درباره این شخص دوم نیز می‎رود، و عذری که در آزاد گذاردن شخص اول بود در مورد شخص دوم و نایب نیز وجود دارد. و غیر از اینها نیز راه حلی وجود ندارد جز اینکه بگوئیم: آن شخص متهم خودش باید به عنوان وثیقه زندانی شود، تا زمانی که حق مورد مطالبه را ادا نماید. اگر آن حق از حقوق بدنی باشد و برابر مالی نداشته باشد، مانند حدود و قصاص، و از طرفی در کوتاه مدت نیز نتوان استیفای حق نمود، در این صورت راهی جز این وجود ندارد که خود آن شخص زندانی شود. بنابراین حکمت و راز تشریع زندان در اسلام این می‎باشد که گفته شد. ترمذی و ابوداود روایت کرده اند که: شخص پیامبراسلام (ص) مردی را به خاطر تهمتی زندانی فرمود و بعدا او را آزاد کرد."احکام السجون وائلی 38/؛ او نیز از احکام القرآن ج ‏723/2، ابن عربی ابی بکر محمد بن عبدالله نقل کرده است.

4- چهارمین آیه از آیات قرآن که درباره مشروعیت زندان وجود دارد این آیه از سوره توبه می‎باشد:

فأذا انسلخ الاشهر الحرم فاقتلوا المشرکین حیث وجدتموهم و خذوهم و احصروهم.سوره توبه (9)5/

ناوبری کتاب