صفحه ۳۷۵

یکی از مصادیق آن نیز می‎تواند مسائل نظامی باشد. لکن برای برخی از علما امر مشتبه شده و گمان برده اند که کلمه "عریف" یک واژه تخصصی نظامی است. منشاء این اشتباه این مسأله است که در طول تاریخ سلاطین و حکامی که بر سر کار بوده اند معمولا جنبه های مثبت و مردمی منصب نقابت و عرافت مد نظرشان نبوده است، بلکه از عریفها فقط و یا به طور اغلب در موارد نظامی و شناسایی و جلب و جذب سرباز و نیروی جنگی استفاده می‎کرده اند. در حالی که اصل مسأله در اسلام این نیست، و اخبار و روایاتی که نقل کردیم همه دلالت بر عمومیت و شمول آن به موارد غیر نظامی داشتند. [به هر حال این اشتباهی بیش نیست، ما در اینجا به چند مورد از آن اشاره کرده، و سپس مجموع این بحث را جمع بندی می‎کنیم.]

"کتانی" در کتاب تراتیب الاداریة در تعریف "عریف" گفته است:

"عریفها همان فرماندهان و رؤسای نظامی هستند، و شاید علت نامگذاری آنان به این نام این بوده است که احوال ارتش و نظامیان به واسطه آنان برای حکام شناخته می‎شود. این مطلب را باجی در کتاب المنتقی گفته است."تراتیب الاداریة ج 235/1

در کتاب "المبسوط" پایان کتاب فئ و قسمت غنائم نیز چنین گفته است:

"مستحب است اردوهای نظامی و ارتشی ها را قبیله قبیله، دسته دسته و حزب حزب قرار داده، و برای هر دسته ای یک "عریف" تعیین کنند، و این بنابر استناد به قول خداست که فرموده: و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا (شما انسانها را به صورت قبایل و خلقهای مختلف درآوردیم تا از هم بازشناخته شوید.) پیامبراسلام نیز در سالی که جنگ خیبر واقع شد برای هر ده نفر یک عریف (فرمانده) تعیین کرد."مبسوط شیخ طوسی ج 75/2

ناوبری کتاب