"عریف یعنی عارف به احوال قوم و شناسنده آنها. عریف به معنای نقیب است، و آن منصبی پایین تر از ریاست است و رتبه عریف نازلتر از رئیس است، جمع آن "عرفا" میباشد."همان مدرک ج 1402/4
4- در "نهایه ابن اثیر" نیز آمده است:
"در حدیث مربوط به عبادة بن صامت آمده است که او از نقبا بود، "نقبا" جمع "نقیب" است، و او همان عریف قوم است. یعنی کسی که به قوم نزدیک و برای آنها جلودار است و اخبار آنان را خوب میداند. گو اینکه برای کشف احوال آنان نقب میزند و تفتیش میکند."النهایة (ابن اثیر) ج 101/5
5- باز در "نهایه ابن اثیر" گفته است:
[در حدیث آمده که ]: العرافة حق و العرفاء فی النار. "العرفاء" جمع "عریف" است، و او کسی است که قیم امور قبیله و یا دسته ای از مردم باشد، عریف امور آنان را سرپرستی و تولی میکند، و امیر و حاکم نیز احوال و گزارشهای مربوط به آن جماعت را از او میگیرد. [از نظر علم صرف فعیل یعنی صفت مشبهه ] به معنای فاعل [اسم فاعل ] است، و عمل او را عرافت مینامند. و این که در حدیث آمده: "العرافة حق" منظور این است که در شغل و منصب عرافت مصلحتی برای مردم و حفظ منافع آنان وجود دارد، چون از این طریق مسائلشان و امورشان شناخته میشود و مشکلاتشان برطرف میگردد. اما آنجا که در حدیث فرموده: ألعرفاء فی النار (عریفها اهل جهنم هستند) منظورش این است که آدمی را از ریاست طلبی بازدارد و خطرات احتمالی این شغل را گوشزد کند.[و در واقع حدیث افراد را نسبت به متصدی این شغل بر حذرمی دارد.] و میخواهد بگوید: این منصب محل آزمایش و فتنه است، و اگر مسؤول و متصدی آن برطبق موازین حق عمل نکند مستحق عذاب خدا خواهد گردید."النهایة ج 218/3