صفحه ۳۷۲

جویندگان با پژوهش خود به بیش از آن دست یابند.

از مجموع روایات و احادیثی که نقل کردیم می‎توان بر مشروعیت و رایج بودن امر "نقابت" و "عرافت" در زمان پیامبر(ص) و ائمه (ع) پی برد. چنانکه می‎توان دریافت که وجود این قبیل مشاغل به گونه اصولی و درست در جامعه از ضروریات است، هرچند که متصدی این مشاغل از نظر تقوا و دیانت همیشه در معرض آفات و آلودگی های تهدیدکننده قرار دارند. لکن این از لوازم و پیامدهای همه شغلها و مقامهاست، مگر اینکه خداوند متعال با لطف خود انسان را محافظت فرماید.

[بنابراین تا اینجا که سابقه تاریخی "نقابت و عرافت" و مشروعیت آن آشکار گردید، از این به بعد می‎پردازیم به بازشکافی و تشریح معنای خود این دو اصطلاح، یعنی "نقابت و عرافت" از نظر اهل لغت، تا بحثمان هرچه بیشتر تکمیل گردد]:

معنای لغوی نقیب و عریف:

1- راغب اصفهانی در مفردات کلمه "نقیب" را این گونه معنا کرده است:

"نقیب: کسی که درباره قومی بحث و کنجکاوی کند و احوالشان را به دست بیاورد. جمع آن نقبا می‎باشد. خداوند نیز در قرآن فرموده: و بعثنا منهم اثنی عشر نقیبا، یعنی از میان قوم بنی اسرائیل دوازده نفر را به عنوان نقیب برانگیختیم."مفردات راغب 529/

2- در کتاب صحاح اللغة گفته است:

"نقیب یعنی عریف، و منظور از آن ناظر اعمال یک قوم و کفیل آنهاست. جمع آن "نقبا" است. چنانکه گفته می‎شود: و قد نقب علی قومه، ینقب نقابة . یعنی نقیب، شاهد و ناظر قوم خود گردید."الصحاح للجوهری ج 227/1

3- باز در همان کتاب گفته شده:

ناوبری کتاب