البته چنانکه قبلا نیز گفتیم باید توجه داشت که این چند حدیث به نامشروع بودن اصل چنین مناصبی دلالت ندارد، بلکه در مقام انتباه هستند که پذیرش چنین مسؤولیتهائی کار هر کسی نیست و بسیار خطیر است، و نیز اغلب کسانی که در چارچوب حکومتهای جائر متصدی این قبیل مناصب از جمله عرافت میگردند، دچار آلودگی و لغزش و انحراف میشوند. ولکن از مجموع آنها سابقه تاریخی شغل و منصب عرافت و رواج آن در میان مسلمین نیز مستفاد میشود.
17- ابن ابی الحدید از نصر بن مزاحم روایت میکند که:
علت صدور این فرمان آن بود که "حنظله" با بیست و سه تن از مردان طایفه خویش فرار کرده و به معاویه پیوسته بودند.
18- در تراتیب الاداریه گفته است:
ابوعزیز [یعنی جندب بن نعمان ] بر پیامبراسلام (ص) وارد شد و اسلام آورد، و اسلام او نیز خوب گردید، سپس پیامبر(ص) او را در میان قوم خودش عریف قرار داد.
و در همان کتاب ضمن زندگینامه رافع بن خدیج انصاری گفته است که او در مدینه عریف قوم خود بود."تراتیب الاداریه ج 236/1.
در این زمینه اینها آن مقدار از روایاتی است که ما بدانها دست یافتیم و شاید