صفحه ۳۵۱

فصل سوم: پیرامون فعالیت های مخالفین، منافقین، جاسوس ها

و احزاب و سازمان های سری داخلی جنگ طلب

پر واضح است که نگهداری نظام و دولت حق و عادل اسلامی موقوف بر از بین بردن تلاشهای مخالف و دستجات جنگ طلب داخلی است. اگر این کار صورت نگیرد ترس آن می‎رود که امت و نظام اسلامی هر دو به طور ناگهانی با نیروهای سازمان یافته داخلی جنگ طلب روبرو گردیده و هر دو از هم بپاشند و دچار شکست شوند. در نتیجه دولت و ملت مسلمان دچار زیانهای فراوان جانی و مالی بشوند.

بسیار روشن است که به انجام رسانیدن این وظیفه مهم موقوف بر آنست که از تلاشها، تحرکات و جلسات پنهانی آنان که به صورت مشکوک و در جلد "ستون پنجم" عمل می‎کنند اطلاعات درستی در دست بوده و به گونه صحیح مورد مراقبت و کنترل قرار گیرند، و این کار جز توسط گزارشگران مخفی (عیون) که بر امور و مسائل مسلط و آگاه باشند، امکان پذیر نیست.

بر جواز این مطلب (مشروعیت کنترل دستجات معاند و جنگ طلب داخلی) دلایل چندی دلالت دارد که برخی از آنها را ما قبلا یادآور شده ایم. مانند ادله عمومی که قبلا بحث کرده ایم، از قبیل وجوب حفظ نظام و تنقیح مناط که از روایات گذشته به دست می‎آید. علاوه بر همه اینها دسته ای از روایات مربوط به این مسأله نیز وجود دارد که در واقع ادله خاص این موضوع محسوب می‎شوند و در اینجا آنها را درج می‎کنیم:در مقام توضیح بیشتر مسأله باید گفت: در داخل کشور و سرزمین اسلام کسانی که ممکن است به نحوی با آن مخالفت کنند، دو دسته هستند. باید به حرفهای دسته اول توجه شود و با آنان برخورد دشمنانه نگردد. اما لازم است که از توطئه ها و فعالیتهای دسته دوم مراقبت به عمل آید: دسته اول: اینها کسانی هستند که با اساس نظام مسلمین و قوانین و مقررات شریعت نبوی مخالف نیستند، بلکه اساس و اصل نظام را قبول دارند، لکن در رابطه با برخی مسائل فرعی و یا حرکات و اشتباهات مسؤولین امور و غیره اشکال و حرف دارند و در این چارچوب به بیان اشکالات، اعتراضات و دیدگاههای خود می‎پردازند. اینان در واقع مخالف نظام محسوب نمی شوند، بلکه از منتقدین هستند؛ لذا باید به حرفشان توجه شود، و میدان کار و فرصت و امکان اظهارنظر و بیان عقیده در صحنه اجتماع مسلمین داشته باشند، تا بتوانند اشکالات و اعتراضات خود را آشکار نمایند، و این از مصادیق "تضارب آراء" است که به حال نظام و کشور اسلامی مفید است. در حکومت علی (ع) هم فقط خود آن حضرت معصوم و مصون از خطا بوده است، اما کارگزاران و مأمورین حکومتی آن حضرت معصوم نبوده اند؛ و لذا اشتباهات و لغزشهایی هم داشته اند، و این اشتباهات در جامعه آن روز بیان می‎گشته و به امیرالمؤمنین (ع) نیز گزارش می‎شده است. آن حضرت نیز به این موارد ترتیب اثر می‎داده است. به بهانه های موهوم نباید جلو این قبیل آزادیهای لازم و مشروع که عقل و عرف دنیای امروز نیز آن را می‎پسندد گرفته شود، چون در آن صورت از عده ای مسلمان تضییع حق خواهد شد. اصل "کلکم راع و کلکم مسؤول عن رعیته" باید مدنظر ما باشد، و آن را در جامعه عملی کنیم. دسته دوم: گروه دیگر از مخالفین در داخل کشور اسلام کسانی هستند که با عناد و نفاق قصد براندازی و محاربه دارند، آنها اشکال و اعتراض منطقی نسبت به حکومت ندارند، بلکه آن را از پایه و اساس نپذیرفته اند. روی همین اصل فعالیتهای مشکوک و مخفی دارند، تا بتوانند حکومت مسلمین را برانداخته و نظام را ساقط و یا مختل کنند. اینان مخالف واقعی به شمار می‎آیند؛ و لازم است حرکات، برنامه ها و فعالیتهایشان مورد مراقبت و کنترل حکومت اسلام قرار بگیرد. البته اینان طیف گسترده ای مانند مخالفین، منافقین، سازمانها و احزاب سری و نیز جواسیس را که به صورت ستون پنجم برای بیگانگان کار می‎کنند دربرمی گیرد. ضرورت مراقبت و کنترل امنیتی این قبیل افراد و جریانها، ناشی از این است که نظام مسلمین و اسلام باید حفظ شود، و بدیهی است که آنان درصدد براندازی آن هستند. حفظ نظام متوقف بر دفع حرکات این نوع دشمنان داخلی و از هم پاشیدن جماعت و تشکیلات آنهاست. در غیر این صورت حکومت اسلام به ناگاه با یک نیروی دشمن و تخریبگر مواجه خواهد شد که ممکن است آن را ساقط کرده و جامعه مسلمان را دچار خسارات و زیانهای جانی و مالی فراوان بگردانند. بدیهی است لازمه دفع این شر و خطر احتمالی تهیه مقدمات آن می‎باشد، مسأله اطلاعات و مراقبت و مواظبت بر اعمال پنهانی آنان نیز در رأس این مقدمات لازم قرار دارد. خلاصه کلام اینکه تجسس و مراقبت بر اعمال و برنامه ها و فعالیتهای این قبیل دستجات و دشمنان داخلی که برنامه براندازی و اقدام مسلحانه دارند، از نظر شرع جایز و بلکه واجب است. و برای اثبات جواز و وجوب آن دو نوع دلیل شرعی و عقلی وجود دارد. نوع اول دلیل کلی و قاعده ای است. نوع دوم دلیل قرآنی و روائی خاص این موضوع می‎باشد. نوع دوم آن در متن به تفصیل توضیح داده شده است. در اینجا دلیل های نوع اول را توضیح می‎دهیم: از ادله عمومی و قاعده ای که بر وجوب اعمال مراقبت و تجسس در مورد منافقین و دشمنان جنگ طلب داخلی دلالت دارند، مسأله وجوب مقدمه واجب، و تنقیح مناط و اولویت را می‎توان ذکر کرد: 1- "وجوب مقدمه واجب": چنانکه پیشتر ثابت شد حفظ حکومت اسلامی و موجودیت و کیان مسلمین واجب می‎باشد، طبعا طبق مقتضای قاعده اصولی "مقدمه هر واجبی نیز واجب است"، مقدمات آن نیز از هر نوع و سنخ که باشد واجب خواهد بود. بدیهی است که شناسایی و مواظبت و مراقبت و کنترل اشخاص و دستجات سری مخالف و معاند نظام اسلامی که برنامه براندازی نظام را دارند، از مقدمات واضح "حفظ نظام" می‎باشد؛ لذا مراقبت و تجسس بر اعمال آنان و جمع آوری اطلاعات و اخبار در موردشان جایز است. 2- "تنقیح مناط": منظور از "تنقیح مناط" و قاعده "اولویت" این است: وقتی ثابت شد که تجسس در مورد دشمنان خارجی اسلام واجب است، پس تجسس درباره دشمنان داخلی که برنامه براندازی آن را دارند به طریق اولی باید واجب باشد. در قسمت های پیشین این بحث، با توجه به روایات و اخبار تاریخی فراوانی که ذکر شد، وجوب تجسس از اعمال و رفتار، تجهیزات و تصمیمات دولتهای بیگانه و دشمنان خارجی اسلام ثابت شد، و ثبوت آن نیز متکی بر "تواتر اجمالی" بود، و جای تردید ندارد. بنابراین دشمنان محارب داخلی و منافقین که در درون جامعه مسلمین جای گرفته باشند، و جامعه و نظام مسلمین را از درون تهدید کنند، ستون پنجم و تکیه گاه داخلی همان دشمنان خارجی هستند، و خطرشان برای اسلام و مسلمین بیشتر از بیگانگان است؛ لذا تجسس و مراقبت اینان نیز باید به طریق اولی جایز باشد. این همان چیزی است که در اصطلاح فقهی "تنقیح مناط" نامیده می‎شود. این توضیحات با استفاده از بیانات حضرت استاد دام ظله در جلسه درس فقه به گونه آزاد نگارش یافت. (مقرر)

ناوبری کتاب