صفحه ۳۴۸

"من خود شاهد بودم به هنگامی که سپاه اسلام برای جنگ حدیبیه بیرون می‎رفت رسول خدا(ص) شخصی از طایفه خزاعه را به عنوان طلایه دار و جاسوس به سوی دشمن فرستاد."فی دعائم الاسلام عن علی (ع): انه رأی بعثة العیون و الطلائع بین ایدی الجیوش و قال: "ان رسول الله (ص) بعث عام الحدیبیة بین یدیه عینا له من خزاعة ." (دعائم الاسلام ج ‏369/1، کتاب الجهاد)

31- باز در زمینه "عیون"، ابن ابی الحدید از کتاب الغارات مطلب دیگری را نقل کرده که جالب می‎باشد. [و آن داستان مربوط به قیس است. "قیس بن سعد" که از یاران صالح و خوب امیرالمؤمنین (ع) بود و از طرف آن حضرت حکومت مصر را داشت، معاویه که در شام یاغی شده بود به جلب موافقت و همکاری قیس با خودش و عدول او از امیرالمؤمنین (ع) چشم طمع داشت؛ لذا نامه ای به قیس بن سعد نوشت و به مصر فرستاد و او را به عصیان برضد امیرالمؤمنین (ع) و اطاعت و همکاری خودش فراخواند. قیس بن سعد که انتظار چنین حرکت و جسارتی از معاویه نسبت به خود را نداشت، عصبانی شده و پاسخ رد و توبیخ آمیز بسیار تندی برای معاویه نوشت. معاویه که از جواب منفی و شکننده "قیس" شرمنده و مأیوس شده بود، برای فریب دادن افکار عمومی مردم حیله ای اندیشید، بدین گونه که نامه ای را جعل کرده و به قیس بن سعد نسبت داد که طبق مفاد آن قیس از دعوتنامه معاویه ابراز تشکر کرده و به او پیوسته بود! و این نامه را در بین مردم منتشر ساخت. "عیون" و جواسیس امیرالمؤمنین (ع) نیز که از جعلی بودن نامه خبر نداشتند، آن را برای امیرالمؤمنین (ع) گزارش کردند که موجب تعجب آن حضرت گردید. چون درباره شخصیت متقی و باصلاحیتی مانند قیس بن سعد هرگز نمی توانست چنین چیزی را بپذیرد.] مؤلف کتاب "الغارات" خلاصه آن را چنین روایت کرده است:

معاویه نامه ای را جعل کرد و به قیس بن سعد نسبت داد و آن را برای مردم شام خواند، مضمونش این بود که قیس با معاویه صلح کرده و به او پیوسته است.

ناوبری کتاب