صفحه ۳۴۲

صبحگاه دشمن را محاصره کرد، و بدانها یورش برد. به دنبال آن خداوند این سوره را نازل فرمود: و العادیات ضبحا و...."تفسیر نور الثقلین ج 651/5 عن امالی الشیخ بسنده عن الحلبی، قال: "سألت أباعبدالله (ع) عن قول الله عزوجل: "و العادیات ضبحا"، قال: وجة رسول الله (ص) عمر بن الخطاب فی سریة، فرجع منهزما یجبن اصحابه و یجبنونه، فلما انتهی الی النبی (ص) قال لعلی (ع): أنت صاحب القوم، فتهیاء انت و من ترید من فرسان المهاجرین و الانصار. فوجهه رسول الله (ص) و قال له: اکمن النهار و سر اللیل، و لا تفارقک العین. قال: فانتهی علی (ع)الی ما أمره رسول الله (ص) فسار الیهم. فلما کان عند وجه الصبح أغار علیهم، فانزل الله علی نبیة "و العادیات ضبحا" الی آخرها."

[در این حدیث، لزوم اعزام جاسوس به میان نیروهای دشمن از جانب رسول خدا به علی بن ابی طالب توصیه مؤکد شده است. و دلالت آن بر مقصود ما از شدت آشکاری نیازی به توضیح ندارد.]

20- در طبقات ابن سعد راجع به "سریه اسامة بن زید" که پیامبراسلام در آخرین روزهای حیات شریف خود او را به سوی رومیان می‎فرستاد نقل شده است:

"رسول خدا(ص) دستور داد مردم آماده رفتن به جنگ رومی ها گردند، صبح که شد خطاب به اسامة بن زید فرمود:

"من تو را فرمانده این سپاه قرار دادم، حرکت کن و برو به همانجا که پدرت زید بن حارثه کشته شد در یک سحرگاه بر سر ساکنین ابنی یورش ببر و آنان را به آتش بکش، با سرعت پیشروی کن. بر اخبار پیشگیری کن [پیش از آنکه خبر تو به دشمن برسد آنان را غافلگیر کن ] اگر خداوند پیروزی را نصیب تو ساخت زیاد در آنجا توقف نکن، همیشه راهنمایان راهشناسی به همراه داشته باش؛ جلوداران، پیشقراولان و جاسوسها را همیشه پیشاپیش سپاه خود بفرست."طبقات ابن سعد قسمت اول از جزء 136/. و نیز ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه ج ‏159/1 با مختصر تفاوتی آن را روایت کرده است. البته جمله "پیشقراولان و جاسوسان را پیشاپیش خود بفرست" در آنجا هم هست (= بث العیون و قدم الطلائع.) امر رسول الله (ص) الناس بالتهیوء لغزو الروم. فلما کان من الغد دعا اسامة بن زید فقال: سر الی موضع مقتل ابیک فاوطئهم الخیل، فقد ولیتک هذا الجیش، فاغر صباحا علی اهل ابنی و حرق علیهم. و اسرع السیر، تسبق الاخبار، فان ظفرک الله فاقلل اللبث فیهم، و خذ معک الادلاء، و قدم العیون والطلائع امامک . اسامة بن زید در آنوقت 18 سال داشت و نصب او به فرماندهی سپاهی که بزرگان اصحاب و پیرمردان نیز جزء آن بودند موجب اعتراض گردید، ولی رسول خدا(ص) با ایراد یک خطابه پاسخ آنان را داده و اسامه را در منصب فرماندهی همچنان باقی گذاشت. اسامه در مورد خلافت حضرت علی (ع) شیوه سکوت و بی طرفی برگزید و بدین وسیله خطای بزرگی را مرتکب شد، هرچند که بعدها از آن کار اظهار پشیمانی کرد. (از افاضات معظم له در جلسه 271 درس فقه)

ناوبری کتاب