عبدالله بن ابی حدرد اسلمی وقتی که این حرفها را شنید آهسته از آنجا دور شده و به نزد رسول خدا(ص) درآمد، و تمام مسموعات و مشاهدات خود را گزارش داد."مغازی واقدی ج 893/2
در کتاب تراتیب الاداریه نیز مشابه این روایت را از سیره ابن اسحاق نقل کرده است.تراتیب الاداریه ج 362/1
19- صاحب نور الثقلین از کتاب أمالی شیخ با سند او از حلبی روایت کرده است:
رسول خدا(ص) عمر بن خطاب را همراه جماعتی از مسلمین در یک سریه [جنگ ذات السلاسل ] به مأموریت فرستاد، او شکست خورده بازگشت، در حالی که همراهان او او را میترسانیدند و او همراهان خود را [مثلا میگفتند: اینها عجب جماعتی هستند، آمادگی و نیروهای زیادی دارند، تسخیرناپذیرند و امثال اینها] پیامبر علی بن ابی طالب (ع) را فراخوانده و فرمود: این دفعه شما فرمانده و مسؤول خواهی بود، آماده باش، و هر کسی را که از مهاجرین و انصار شایسته میدانی برگزین و به سوی مقصد حرکت کن !
پیامبراسلام به هنگام راه انداختن و بدرقه علی (ع) و همراهانش فرمود: روزها پنهان شوید، شبها راهپیمایی کنید، و هرگز پیش فرستادن جاسوس را فراموش مکنید.
امام صادق (ع) فرمود: سپس علی (ع) به سوی مقصد حرکت کرد، و در یک