صفحه ۳۳۸

جایز می‎باشد، برای اینکه اساسا جنگ بر خدعه و مکر و زرنگی استوار شده است. (ألحرب خدعة .)آنچه از این روایت استفاده می‎شود و ما مجاز می‎دانیم، فقط در رابطه با جنگ و کشف توطئه های ضد اسلام و کسب اخبار از امکانات دشمن خارجی است. لکن نباید ما چنین پنداریم که در داخل نیز می‎توان به هر بهانه ای دروغ گفت، و از این طریق مثلا متهمین را وادار به اعتراف کرد؛ به ویژه در مسائل مربوط به شؤون زندگی فردی و خصوصی افراد شرعا نمی توان کسی را از طریق دروغ گفتن و اغفال وادار به اعتراف ساخت، و آن اعتراف حجیت شرعی ندارد. جواز دروغ فقط در جنگ و نیز در رابطه با کشف توطئه هایی است که نظام را تهدید کند، و نه در امور جزئی و کوچک و امور شخصی مردم. (از افاضات معظم له در جلسه 271 درس فقه)

16- در مجمع البیان راجع به غزوه حدیبیه آمده است:

"...پیامبرخدا(ص) پیشاپیش نیروهای خود شخصی را که از قبیله بنی خزاعه بود به سوی قریش فرستاد، تا وضعیت آنان را مورد شناسایی و ارزیابی قرار بدهد و برای پیامبر گزارش کند. پیامبر نیز با همراهان خود حرکت کردند تا اینکه به منطقه موسوم به "غدیر الاشطاط = برکه اشطاط" رسیدند که در نزدیکی عسفان قرار داشت. در آنجا بود که جاسوس خزاعی او برگشت و گفت: قریش قصد مقابله و جنگ با شما را دارند و می‎خواهند نگذارند شما وارد مکه شده و به زیارت خانه خدا نائل آیید. من کعب بن لوی و عامر بن لوی [از رجال سرشناس مکه ] را مشاهده کردم که "أحباش" [یعنی حبشه ای ها و سیاهپوستان و یا افراد متفرقه ] را جمع کرده و می‎خواهند با شما بجنگند و شما را از زیارت کعبه بازدارند. پیامبر بعد از استماع این گزارش به نیروهای خود فرمود: حرکت کنید، آنان نیز حرکت کردند."مجمع البیان ج ‏117/5 (چاپ ده جزء در 5 مجلد)

در لسان العرب نوشته است: "احبوش" گروه حبشیان و سیاهپوستان را گویند... و نیز گفته شده است: هر نیرویی را که در یک جا گرد آمده باشد، از این نظر که از دور یک نوع سیاهی ای را به وجود می‎آورد "احباش" می‎نامند، اعم از اینکه افراد آن

ناوبری کتاب