صفحه ۳۳۷

است که بعدا یکی از همسران رسول خدا(ص) گردید. "مریسیع" نیز نام آبی بود که به آن قبیله تعلق داشت و چون این جنگ در حوالی آن آب صورت گرفت بدان نام نامیده شد. راجع به این جنگ روایتی نقل شده است که نشان می‎دهد پیامبر خدا قبل از اقدام به تهاجم، به واسطه جاسوسی امکانات و روحیه آنان را شناسائی کرده است ] و آن روایت این است:

"رئیس قبیله بنی مصطلق، حارث بن ابی ضرار، قبیله خود و عده ای از اعراب را دعوت کرد به جنگ رسول خدا(ص) بروند. آنان نیز تهییج شده و مقداری اسلحه و تجهیزات جنگی خریدند و آماده حرکت و حمله به مسلمین گردیدند. از طریق کاروانهایی که از آن ناحیه می‎آمدند خبر این اجتماع و حمله به پیامبراسلام رسید.

رسول خدا(ص) "برید بن حصیب اسلمی" را فرستاد تا وضعیت آنان را شناسایی کرده و برگردد. برید از پیامبر اجازه خواست تا در صورت لزوم برای استتار و پنهانکاری دروغ بگوید، پیامبر نیز به او اجازه داد. وقتی که برید به محل آنان رسید، دید که عده ای آدمهای بی اطلاع و مغرور گرد هم آمده اند و دم از جنگ با پیامبر(ص) می‎زنند. وقتی برید را دیدند از او پرسیدند تو کی هستی ؟ گفت: من نیز مردی از طرفداران شما هستم، وقتی خبر اجتماع شما به من رسید آمدم تا شما را ببینم و به شما اطلاع بدهم که من نیز از دوستان و قبیله خودم کسانی را برای این موضوع جمع کرده ام که با هم به جنگ محمد(ص) برویم، پس اجازه بدهید من هرچه زودتر بروم و نیروهای خود را به اینجا بیاورم تا با یاری یکدیگر به جنگ این مرد رفته و او را از پای درآوریم. بنی مصطلق از این مسأله شادمان شدند. برید نیز به بهانه جمع آوری نیرو به جانب رسول خدا(ص) شتافته و وضعیت آنان را گزارش داد."مغازی واقدی ج 404/1

از این حدیث استفاده می‎شود که در جنگ به منظور اغفال دشمن دروغ گفتن

ناوبری کتاب