است که بعدا یکی از همسران رسول خدا(ص) گردید. "مریسیع" نیز نام آبی بود که به آن قبیله تعلق داشت و چون این جنگ در حوالی آن آب صورت گرفت بدان نام نامیده شد. راجع به این جنگ روایتی نقل شده است که نشان میدهد پیامبر خدا قبل از اقدام به تهاجم، به واسطه جاسوسی امکانات و روحیه آنان را شناسائی کرده است ] و آن روایت این است:
رسول خدا(ص) "برید بن حصیب اسلمی" را فرستاد تا وضعیت آنان را شناسایی کرده و برگردد. برید از پیامبر اجازه خواست تا در صورت لزوم برای استتار و پنهانکاری دروغ بگوید، پیامبر نیز به او اجازه داد. وقتی که برید به محل آنان رسید، دید که عده ای آدمهای بی اطلاع و مغرور گرد هم آمده اند و دم از جنگ با پیامبر(ص) میزنند. وقتی برید را دیدند از او پرسیدند تو کی هستی ؟ گفت: من نیز مردی از طرفداران شما هستم، وقتی خبر اجتماع شما به من رسید آمدم تا شما را ببینم و به شما اطلاع بدهم که من نیز از دوستان و قبیله خودم کسانی را برای این موضوع جمع کرده ام که با هم به جنگ محمد(ص) برویم، پس اجازه بدهید من هرچه زودتر بروم و نیروهای خود را به اینجا بیاورم تا با یاری یکدیگر به جنگ این مرد رفته و او را از پای درآوریم. بنی مصطلق از این مسأله شادمان شدند. برید نیز به بهانه جمع آوری نیرو به جانب رسول خدا(ص) شتافته و وضعیت آنان را گزارش داد."مغازی واقدی ج 404/1
از این حدیث استفاده میشود که در جنگ به منظور اغفال دشمن دروغ گفتن