صفحه ۳۲۴

"گفته اند: وقتی که برای پیامبرخدا(ص) آشکار گردید که کاروان تجارتی قریش [به سرپرستی ابوسفیان ] حدودا چه زمانی از شام برمی گردد، آن بزرگوار طلحة بن عبدالله و سعید بن زید را ده روز قبل از آنکه خود از مدینه به قصد بدر بیرون بیاید، مأموریت داد بروند و راجع به کاروان یاد شده تحقیق و تجسس کنند. آنان در مسیر کاروان در نقطه ای به نام "نخبار" به مرد چادرنشینی به اسم "کشد جهنی" وارد شدند. "کشد" به آنان پناه داد. و همچنان مدتی مهمان او بودند، تا اینکه کاروان تجارتی قریش از شام به آن نقطه رسیدند، طلحه و سعید نیز آنان را به طور دقیق مشاهده و شناسائی کردند و امکانات کاروان را از زیر نظر خود گذراندند.

کاروانیان ابوسفیان به کشد گفتند: کشد! از جاسوسان محمد کسی را در این حوالی ندیده ای ؟ کشد گفت: پناه به خدا، جاسوسان محمد در نخبار چه کار می‎کنند؟!

وقتی که کاروان از آنجا گذشت، طلحه و سعید شب را در آنجا خوابیدند، فردای آن به سوی پیامبر عزیمت کردند، در حالی که کشد نیز به عنوان نگهبان آنان به همراهشان رفت. آنان رسول خدا(ص) را در نقطه ای به نام "تربان" [یکی از دره های منطقه بدر] ملاقات نموده و مشاهدات خود را گزارش کردند، و نیز داستان پناه دادن کشد را بازگو کردند، پیامبراسلام کشد را مورد نوازش قرار داد."مغازی واقدی ج 19/1

3- در سیره ابن هشام ضمن شرح حوادث غزوه بدر روایتی را نقل کرده است [دلالت دارد بر اینکه پیامبراسلام (ص) در جنگهای خود، و حتی قبل از وقوع جنگها، عده ای را برای جاسوسی و کسب اطلاع از وضع دشمن، موقعیت و امکانات او به این سو و آن سوی می‎فرستاده است ] اینک فشرده آن روایت:

"...سپس پیامبرخدا(ص) از آن نقطه ای که ذفران نام داشت به نقطه ای در نزدیکی بدر کوچ کرد. آنگاه آن حضرت به همراه یکی از اصحاب خود سوار مرکبی شده و در

ناوبری کتاب