البته این موارد را ما به عنوان دلیل قطعی برای اثبات این مدعا ذکر نکردیم؛ بلکه فقط به عنوان مؤید و قرینه بیان نمودیم. و در حد قرینه در دلالت آنها شکی نیست.
"قاضی ابویوسف" در کتاب "الخراج" خود که آن را [به عنوان دستورالعمل حکومتی ] برای هارون الرشید تألیف کرده، خطاب به او نوشته است:
[در صورت مشاهده مورد اجحاف و زیاده روی نسبت به حقوق مردم ] اگر یکی از عاملین و کارگزاران متخلف را به گونه سخت و دردناک مجازات و تنبیه نمایی، بقیه نیز میترسند و پرهیز و احتیاط پیشه میکنند. و اگر با متخلفین چنین رفتاری صورت نگیرد، آنان خودکامگی پیدا کرده و به مردم خراج پرداز (مالیات بده) اجحاف و تعدی بیشتر خواهند کرد، و چیزهایی را که بر مردم واجب نیست از آنان اخذ خواهند کرد. هرگاه در نزد تو ظلم و خیانت و اجحاف و زورگویی یکی از کارگزاران به ثبوت رسید، و معلوم گشت که او چیزی از فئ و بیت المال را برای شخص خود برداشته، و لقمه حرام اندوخته و یا با مردم رفتاری بد و ناپسند داشته است، دیگر بر تو حرام است که او را جزء دستگاه دولت ابقا کرده و نگه داری، و برای انجام کارها از او کمک بگیری، و یا مسؤولیت امری از امور مردم و دولت را به او بسپاری."الخراج 111/، تألیف قاضی ابویوسف. در عرف حکومتها جابجا کردن مسؤولین و مأمورین متخلف، به صورت یکی از شیوه های تنبیه درآمده است، در حالی که این شیوه کاملا غلط است، و در ترویج فساد بسیار مؤثر است؛ من یادم هست که در زمان حکومت طاغوت (شاه سابق) یک نفر بود که در پست وزارت میگفتند چهل میلیون تومان اختلاس کرده است، او را آوردند استاندار اصفهان کردند؛ بعد که در آنجا سر و صدایش درآمد، از استانداری او را برداشته و به عنوان سفیر ایران در کویت مأموریت دادند. تنبیه مأمورین متخلف نباید از این سنخ باشد، بلکه شدیدا باید مورد مجازات و مؤاخذه قرار بگیرند، تا دیگران نیز نتوانند فکر خیانت را در سر بپرورانند. در غیر این صورت فساد همه جا را میگیرد، چون مأمورین احساس میکنند کسی نیست که آنان را مؤاخذه کند و یا در صورت خدمت تشویقشان نماید. (از افاضات معظم له در جلسه 269 درس فقه)