ابوعبیده نیز گفته است: دو واژه "تجسس" و "تحسس" دارای معنا و مفهوم یگانه ای هستند.
در روایت ضعیفی از ابن عباس نقل شده که: "و لا تحسسوا" (با حاء بدون نقطه) میباشد و نه "و لا تجسسوا" (با جیم). اخفش نیز گفته است: دو واژه "تجسس" و "تحسس" چندان از همدیگر دور نیستند، تنها تفاوت میان آنها این است که "تجسس" - با جیم - به خبرجویی ها و پی گیری ها در امور پنهانی گفته میشود، و کلمه "جاسوس" نیز از همین ریشه میباشد. ولکن کلمه "تحسس" - با حاء بدون نقطه - درباره خبرجویی ها و کنجکاوی های مربوط به امور آشکار و شناخته شده به کار برده میشود."مجمع البیان ج 137/5 (جزء 9).
در هر صورت لازم است که بگویم:
اولا: طبق این آیه شریفه خداوند متعال از هر گونه "بدگمانی" درباره مؤمنان نهی فرموده است.
ثانیا: خداوند مردم را از هر گونه تجسس و کنجکاوی درباره امور پنهانی و زندگانی شخصی افراد نهی فرموده است. ثالثا: در صورت آگاهی پیدا کردن به اسرار، عیوب و مسائل شخصی دیگران [از هر طریقی که باشد] از بازگو و پخش آن در میان مردم نهی فرموده است. به گمان ما از آیه شریفه میتوان چنین برداشت نمود که "زندگی" هر انسانی بسته به آبرو، حیثیت و شخصیت اجتماعی اوست. بنابراین از بین بردن آبرو و آلوده ساختن "شخصیت اجتماعی" و هتک حرمت هر فردی به مثابه از بین بردن زندگی و حیات اوست. [یعنی سلب آبروی یک نفر به وسیله شایعات و یا نقل اسرار و عیوب او مساوی با اعدام شخصیت اجتماعی اوست.] و این مطلبی است که با تأمل و باریک بینی فهمیده میشود.شاید بتوان گفت: اینکه خداوند متعال در آیه شریفه از اشخاص غیبت شونده به عنوان "میت و مرده" یاد کرده که غیبت کنندگان گویا با این عمل خود گوشت آنان را میخورند، رمزش این است که غیبت کنندگان با عمل خودشان و افشاگری عیوب و اسرار غیبت شوندگان در واقع از نظر حیثیتی آنان را "می کشند" و از زندگی ساقط میکنند، و حکمت این تمثیل این است. (از افاضات معظم له در جلسه 266 درس فقه)