صفحه ۲۵۹

باز شیخ طوسی در مسأله 30 از کتاب الجنایات در "خلاف" خود چنین فرموده است:

"در این مسأله که هرگاه آقائی غلام خود را به کشتن شخص دیگری فرمان دهد و غلام نیز او را بکشد، قصاص برای چه کسی واجب است، روایات ما اختلاف دارد. در برخی از روایات گفته شده است که: آقای غلام باید قصاص شود و نه خود غلام، در برخی دیگر از روایات بدون اینکه توضیح و تفصیلی در کار باشد آمده است غلام باید قصاص شود.

دلیل این مطلب این است که اگر غلام یک فرد خردمند و ممیز باشد و می‎داند آنچه که آقایش به او دستور داده انجام دادنش معصیت است، در این صورت بدیهی است قصاص بر اوست. و اگر غلام غیر بالغ شد و یا بالغ باشد ولکن نتواند مسأله را تشخیص دهد و اعتقادش این است که هرچه آقایش فرمان دهد اطاعتش بر او واجب است، در این صورت آقا و مولای او را باید قصاص کنند.

سخن قوی و قابل قبول در نزد من [شیخ طوسی ] این است که بگوئیم: اگر غلام می‎دانسته است که آن شخص مستحق کشتن نیست و یا اینکه نمی دانسته ولی امکان کسب آگاهی داشته است، در این صورت باید او را قصاص کرد؛ ولکن اگر غلام صغیر و یا دیوانه باشد، قصاص از او ساقط و دیه پرداخت می‎شود..."الخلاف ج 98/3

در کتاب "مغنی" ابن قدامه حنبلی نیز آمده است:

"اگر غلام حرمت قتل را بداند، باید او را قصاص کنند، و مولای او را تأدیب و تعزیر کنند، به دلیل فرمانی که صادر کرده و منجر به قتل شده است. تأدیب او نیز بنا بر صلاحدید امام است که یا حبس می‎کنند و یا تنبیه بدنی. اگر غلام از حرمت قتل او آگاهی نداشته باشد، باید مولای او را قصاص و خود غلام را تأدیب کنند.

ناوبری کتاب