نکرده اند] دسته دیگری نیز گفته اند که در نوبتهای اول و دوم یک دست و یک پای او را به گونه معکوس میبرند، و در نوبت سوم دزدی پای دیگر او را نیز میبرند."
ابن حزم بعد از بیان مطلب یاد شده به دلایل هر یک از صاحبان اقوال اشاره کرده و نظر شخصی خود را نیز چنین تبیین کرده است:
"از آنجا که در قرآن و سنت به بریدن دست دزد تصریح شده و نه به بریدن پای او، بنابراین اصلا جایز نیست که پای او را ببرند. و این چیزی است که الحمد لله [به نظر من ] اشکالی در آن وجود ندارد. روی این مطلب وقتی که یک مرد و یا زن دزدی کند واجب است فقط یک دست او را ببرند؛ اگر برای دومین بار دزدی کرد، دست دیگر او را نیز میبرند، به دلیل اینکه قرآن و سنت به آن دلالت دارند. و اگر برای سومین بار دزدی کند، او را تعزیر و تنبیه میکنند و به اصلاح و تربیتش میپردازند، و نیز شر او را از مردم دور نگاه میدارند تا آنوقت که اصلاح شود."المحلی 354/8، 357 (جزء 11)، مسأله 2283
"ابن قدامه" نیز در کتاب "مغنی" بعد از نقل سخن "خرقی" چنین گفته است:
"دزد اگر [برای سومین بار] دزدی کند او را زندانی میکنند، و بعد از آنکه یک دست و یک پای او بریده شود دیگر نباید هیچ عضوی از او بریده شود.
یعنی هرگاه بعد از بریده شدن یک دست و یک پایش برای سومین بار دزدی کند، نمی توان عضوی از اعضای او را برید، بلکه باید او را زندانی کنند؛ علی (ع)، حسن [بصری ]، نخعی، زهری، حماد، ثوری و اصحاب رأی [پیروان ابوحنیفه ] نیز همین سخن را برگزیده اند. از احمد [حنبل ] نقل شده که او گفته است: در نوبت سوم دزدی دست چپ او را میبرند، و در نوبت چهارم پای راست او را، در نوبت پنجم او را تعزیر و تنبیه کرده و زندانی میکنند.
از ابوبکر و عمر نقل شده که: آن دو، دست کسی را که [به خاطر دزدی قبلا] دست و