صفحه ۲۲۶

این برای شما بهتر است، در این صورت خداوند شما را در بهشت به دستهایتان ملحق می‎کند؛ اما اگر توبه نکنید خداوند شما را در جهنم به دستهایتان ملحق خواهد کرد.""روی الکلینی بسنده عن الحارث بن حضیرة، قال: مررت بحبشی و هو یستقی بالمدینة فاذا هو أقطع، فقلت له: من قطعک ؟ قال: قطعنی خیر الناس، انا اخذنا فی سرقة و نحن ثمانیة نفر فذهب بنا الی علی بن ابی طالب (ع)، فاقررنا بالسرقة، فقال لنا: تعرفون أنها حرام ؟ فقلنا: نعم، فامر بنا فقطعت اصابعنا من الراحة و خلیت الابهام، ثم امر بنا فحبسنا فی بیت یطعمنا فیه السمن و العسل حتی برئت ایدینا، ثم امر بنا فاخرجنا و کسانا فاحسن کسوتنا، ثم قال لنا: ان تتوبوا و تصلحوا فهو خیر لکم یلحقکم الله بایدیکم فی الجنة و الاتفعلوا یلحقکم الله بایدیکم فی النار." (وسائل ج ‏528/18، باب 30 از ابواب حد السرقة، حدیث 1)

2- در کتاب "دعائم الاسلام" از علی (ع) نقل کرده است که:

"آن حضرت دستور داد دست چند دزد را ببرند، آنگاه که دستهایشان را بریدند آنان را دستور داد زخمهایشان را داغ کنند [تا خونریزی نکند، چون در قدیم جلو خونریزی زخم را با داغ کردن و سوزاندن روی زخم می‎گرفتند و ابزارهای پیشرفته وجود نداشته است ].در نقل مستدرک الوسائل ج ‏239/3 به جای جمله: "دستور داد زخمهایش را داغ کنند." آمده است: "دستور داد آنان را حبس کنند." این نسخه بدل ناشی از دو واژه عربی "حبس = زندان" و "حسم = داغ کردن" می‎باشد. سپس به پیشکار خود قنبر فرمود: قنبر! اینان را با خودت ببر و زخمهایشان را معالجه کن و به آنان خوب رسیدگی کن، هرگاه بهبود یافتند مرا خبر کن. پس آنگاه که آنان بهبود یافتند قنبر به نزد آن حضرت آمده و گفت: آنان بهبودی یافته اند. حضرت فرمود: اینان را ببر و به هر کدامشان دو لباس بپوشان و دوباره به اینجا بازشان گردان.

قنبر چنین کرد، وقتی که آنان را باز گردانید [یک پیراهن و شلوار سفید رنگ پوشیده بودند؛ لذا] مانند حاجیان احرام بسته بودند.""عن علی (ع) انه امر بقطع سراق، فلما قطعوا امر بحسمهم فحسموا (امر بحبسهم فحبسوا المستدرک) ثم قال: یا قنبر، خذهم الیک فداو کلومهم و احسن القیام علیهم، فاذا برئوا فاعلمنی، فلما برئوا اتاه فقال: یا امیرالمؤمنین، قد برئت جراحهم، فقال: اذهب فاکس کل واحد منهم ثوبین و اتنی بهم، ففعل و أتاه بهم کأنهم قوم محرمون..." (دعائم الاسلام ج ‏470/2، کتاب السراق، فصل 1، حدیث 1678)

در متن عربی این حدیث واژه "حسم" از "حسم العرق" گرفته شده و به معنای داغ کردن رگ بریده و پاره شده است تا خونریزی نکند.

این حدیث را در مستدرک نیز از دعائم الاسلام نقل کرده است.مستدرک الوسائل ج ‏239/3، باب 28 از ابواب حد سرقت، حدیث 2

ناوبری کتاب