روایت شده است که منظور از نفی کردن تبعید او نمی باشد، بلکه منظور از نفی این است که او را یک سال زندانی کنند، و یا اینکه توبه کند."فقه الرضا310/ (چاپ مشهد). درباره وضع "کتاب فقه الرضا" آراء علما بسیار متشتت است و سخن واحدی وجود ندارد، ولکن با این حال در برخی از موارد فتاوائی در فقه ما هست که هیچ روایتی برای اثبات آن بجز روایت فقه الرضا وجود ندارد. از جمله اینکه در زکات، مشهور فقهای ما فتوا داده اند که بر مازاد بر مؤونه سال تعلق میگیرد؛ این فتوا هیچ مأخذ و روایتی بجز فقه الرضا ندارد. (از افاضات معظم له در جلسه 258 درس فقه) در توضیح و تکمیل افادات حضرت استاد لازم است به چند نکته توجه شود: 1- نسخه "فقه الرضا" برای نخستین بار در زمان صفویه توسط "قاضی امیر حسین" که از علمای شیعه و ساکن مکه بوده، از طریق اهالی قم پیدا شده و به علامه ملا محمد تقی مجلسی (مجلسی اول) ره معرفی شده است و پس از آن در میان علما از طریق استنساخ رواج یافته است؛ لذا طریق وصول آن به ما روش معمول و موثق اجازه ای و روائی نیست، بلکه شیوه ای است که اصطلاحا "وجاده = پیدا شدن" نامیده میشود؛ که البته در صورت احتفاف و پوشیده شدن به قرائن، طریق وجاده قابل اعتماد و مورد عمل فقها و علمای شیعه است. 2- نقطه ضعف دیگر کتاب فقه الرضا این است که علاوه بر "وجاده ای" بودن آن مؤلفش نیز مورد اختلاف علماء و محدثین و فقها و رجالیون میباشد. و نظرات در این باره بسیار متنوع و پراکنده است که به برخی از آنها اشاره میشود. برخی گفته اند: این کتاب همان کتاب "ألتکلیف" شلمغانی است که وکیل حسین بن روح نایب خاص حضرت حجت (عج) بود، ولی در دهه آخر عمرش از طریق حق منحرف شده و مردم را به خود دعوت کرد. مرحوم سید حسن صدر با نوشتن کتاب خود به نام "فصل القضاء فی الکتاب المشتهر بفقه الرضا" این نظریه را اثبات کرده است. برخی گفته اند: این کتاب نوشته یکی از اصحاب ائمه معصومین و یا یکی از فرزندان ائمه معصومین است که به امر آن بزرگواران نوشته شده است. نوشته یکی از اصحاب امام رضا(ع) است. قائل این نظر، سید شفتی و محقق سید محسن اعرجی کاظمی و سید محمدهاشم خوانساری برادر صاحب روضات میباشند. عقیده دیگری بر این است که این کتاب را شخص حضرت امام رضا(ع) نوشته باشد، که البته بسیار بی اساس به نظر میرسد. نظریه دیگر این است که: کتاب فقه الرضا در واقع همان کتاب موسوم به "شرایع" تألیف علی بن موسی بن بابویه قمی پدر شیخ صدوق (ره) میباشد که از نظر نام در طول تاریخ مشتبه شده و به فقه الرضا مشهور شده است. از سخنان بزرگانی همچون صاحب فصول، علامه مجلسی در مقدمه بحارالانوار، و دیگران چنین برمی آید که: این احتمال را تقویت و تأیید کرده باشند. ظاهرا نظر حضرت استاد دامت برکاته نیز درباره فقه الرضا تقویت همین احتمال میباشد؛ چنانکه جناب آقای رضا استادی در این باره چنین نوشته است: "به خاطر دارم حدود بیست سال پیش در ایامی که سطح مکاسب را نزد آیت الله منتظری دامت افاضاته میخواندیم، ایشان میگفتند: ما تطبیق کرده ایم تمامی مواردی را که در "من لا یحضره الفقیه" با عنوان "فی رسالة أبی" نقل شده است، بدون استثناء با عبارات "فقه الرضا" برابر است، و همین را دلیل میگرفتند که "فقه الرضا" همان "شرایع" علی بن بابویه است. هنوز هم ایشان به این عقیده باقی هستند و گویا قرائن دیگری هم در طول مطالعات خود به دست آورده اند." نقل از: تحقیقی پیرامون کتاب فقه الرضا8/، نوشته رضا استادی، نشر کنگره جهانی حضرت رضا(ع)، 1404 ه- .ق.(مقرر)