صفحه ۲۱۷

شد. آنگاه رسول خدا(ص) دستور داد ثمامه را آزاد کنید. ثمامه پس از آزاد شدن [بدون هیچ قید و شرطی ] در آن نزدیکی به داخل نخلستانی رفته و خود را با آب شستشو داده و دوباره داخل مسجد گردید و گفت: اشهد ان لا اله الا الله، و اشهد ان محمدا رسول الله، ای محمد! به خدا سوگند قبلا در روی زمین در نزد من صورتی مبغوضتر از صورت تو نبود، لکن اکنون [که ترا خوب شناخته ام و به فضائلت پی برده ام ] در روی زمین هیچ صورتی محبوبتر از صورت تو نمی باشد. به خدا سوگند قبلا از هیچ دینی به اندازه دین تو متنفر نبودم، لکن اکنون در نزد من محبوبترین و پسندیده ترین ادیان دین تو می‎باشد..."سنن بیهقی ج ‏65/9، کتاب السیر، باب ما یفعله بالرجال البالغین منهم...

این مطلب بسیار قابل توجه است که عفو و اغماض رسول خدا(ص) در روح آن مرد چگونه اثر مثبت بخشیده و اندیشه او را دگرگون ساخته است، شایسته است محترمین و اهل کرامت این گونه رفتار نمایند، و نه اینکه اصرار بر انتقامجوئی و کیفررسانی داشته باشند.

2- باز بیهقی با سند ویژه خود از "ابن عباس" گزارش نموده که او گفت:

"روز بدر که اسرای جنگی مشرکین را مسلمانان به بند کشیده و زندانی کرده بودند به سرآمد و شب فرارسید، لکن اوایل شب دیده شد که پیامبراسلام (ص) به خواب نمی رود. اصحاب به آن حضرت گفتند: ای رسول خدا، چرا خوابتان نمی برد؟! [و این در حالی بود که عباس عموی پیامبر نیز جزء اسرای مکه در اسارت مسلمانان قرار داشت ].

رسول خدا(ص) فرمود: آه و ناله عمویم عباس را که به بند کشیده شده است شنیدم.

عباس را از بند آزاد کردند و او آرامش یافت، در نتیجه رسول خدا(ص) نیز به خواب رفت."سنن بیهقی ج ‏89/9، کتاب السیر، باب الاسیر یوثق. از برخی اسناد و متون تاریخی مربوط به صدر اسلام چنین برمی آید که "عباس" عموی پیامبراسلام هنگامی که ساکن مکه بود، درواقع به خدا و پیامبر او ایمان آورده بود ولکن ایمان خود را ظاهر نمی ساخت تا بتواند در میان مشرکین "چشم و گوش" مسلمانان باشد. از جمله این قرائن اشعار بسیار جالبی است که عباس در مدح حضرت محمد(ص) و در حقانیت پیام او سروده است، که در ضمن آن خطاب به پیامبراسلام می‎گوید: "هنگامی که تو از مادر تولد یافتی سراسر زمین را نور فرا گرفت، و افق در برابر جلوه نور تو احساس تنگنائی و کمبود کرد. ما اکنون در پرتو آن نور راه رشد و هدایت را یافته ایم." اعیان الشیعه در ج ‏418/7، چاپ دارالتعارف بیروت، مجموع اشعار عباس را درج کرده است. لذا می‎توان گفت: شاید ناراحتی پیامبر از به بند کشیده شدن عباس به خاطر عواطف خویشاوندی نبوده است، بلکه آن حضرت از عباس چیزی می‎دانسته است که دیگران بدان آگاه نبوده اند، و آن ایمان عباس است.(مقرر)

ناوبری کتاب