صفحه ۲۰۳

[و لذا می‎بایست ایشان به گونه جدی در مقام حل تعارض دو گزارش برمی آمدند.]

شهید ثانی نیز در کتاب "مسالک" ابتدا حدیث "محمد بن قیس" را از نظر سند آن مورد خدشه و مناقشه قرار داده، و گفته است در سند آن "محمد بن قیس" وجود دارد و این محمد بن قیس در علم رجال و حدیث شناسی مشترک بین "موثق" و "ضعیف" یعنی غیرقابل اعتماد می‎باشد؛ لذا این روایت از نظر سند چندان مهم نمی باشد؛ آنگاه شهید ثانی به دنبال آن چنین گفته است:

"گرد هم آمدن آن چند نفر و چاقو زدن به همدیگر موجب این نمی شود که ما شخص بازمانده و مجروح را قاتل به شمار بیاوریم، و یا بر عکس [مثلا] یکی از مقتولین را قاتل دیگری محسوب کنیم؛ لذا شایسته آن است که آن حکم [علی (ع) را که در صحیحه محمد بن قیس ذکر شده ] ویژه آن واقعه بخصوص فرض کنیم.

البته ممکن است بگوئیم: این یکی از موارد لوث کلمه "لوث" که در لغت به معنای ملوث و آلوده شدن چیزی به چیز دیگر می‎باشد، در اصطلاح فقه جزائی اسلام (قصاص و دیات) به این معنی است که اگر کسی توسط شخص و یا اشخاص به ظاهر ناشناخته ای کشته شود و یا مورد ضرب و جرح قرار بگیرد، و هیچ گونه بینه و برهانی در کار نباشد، صاحبان خون شخص مقتول و نیز آن فرد مجروح اگر یقین داشته که قاتل و یا ضارب فلان شخص می‎باشد ولی از اقامه بینه ناتوان باشند و امارات و قرائنی نیز بر این ادعا وجود داشته باشد، آنان می‎توانند در محکمه اسلامی سوگند بخورند (در قتل عمد پنجاه سوگند و در قتل خطاء بیست و پنج سوگند) و جنایت را بدین طریق ثابت کنند، در این صورت شخص متهم محکوم به قصاص و یا پرداخت دیه می‎گردد، و اصطلاحا این کار را "لوث" و این نوع قسم خوردن را نیز "قسامة" می‎نامند، این قسم ها را یک نفر می‎تواند بخورد و چند نفر (یعنی تا پنجاه نفر) نیز می‎توانند بخورند. (نقل یا تصرف از افاضات معظم له در جلسه 255 درس فقه) بوده است که در آن جنایت با سوگند خوردن و قسامه ثابت می‎شود، اعم از اینکه قتل باشد یا جرح و نیز اعم از اینکه قتل عمد باشد و یا قتل خطائی.

شیخ شهید ما [اول سه اشکال بر این حدیث محمد بن قیس وارد کرده و چنین گفته است ]:

ناوبری کتاب