صفحه ۲۰۰

این روایت را شیخ صدوق نیز از سکونی نقل کرده است، و سند آن نیز اشکالی ندارد، چنانکه شیخ مفید نیز در کتابهای "مقنعه" و "ارشاد" مشابه آن را روایت کرده است.همان مدرک .

همچنین در مستدرک به نقل از کتاب جعفریات همانند آن را روایت کرده است.مستدرک الوسائل ج ‏268/3، باب 1 از ابواب موجبات ضمان از کتاب دیات، حدیث 1)

2- در "دعائم الاسلام" نیز از علی (ع) چنین روایت کرده است:

"علی (ع) درباره چهار نفر که میگساری کرده و [در اثر بدمستی حاصل از آن ] همدیگر را با چاقو زخمی کرده بودند، چنین داوری کرد: آن حضرت همه را چهار نفر را زندانی کرد، دو نفرشان در زندان مردند و دو نفرشان زنده ماندند. خویشان مقتولین گفتند: این دو نفر زنده مانده را قصاص کنید - و این در حالی بود که هیچ کدام از آن چهار نفر اقرار و اعتراف نکرده بودند؛ و نیز هیچ بینه ای بر ضد آنان اقامه نشده بود - علی (ع) فرمود: شاید آنها که مردند خودشان یکدیگر را [در حال مستی با چاقو زده و] کشته اند؛ جواب دادند: نمی دانیم.

علی (ع) چنین قضاوت کرد که: خونبهای آن دو نفر مقتول برعهده هر چهار نفرشان باشد، و خونبهای زخمهای زنده ماندگان را نیز از آن کسر نمود.""عن علی (ع): انه قضی فی اربعة نفر شربوا الخمر فتباعجوا بالسکاکین، فأتی بهم فحبسهم، فمات منهم رجلان و بقی رجلان، فقال اهل المقتولین: اقدنا من هذین و لم یکن احد منهم اقرولم تقم علیهم بینة فقال علی (ع) فلعل الذین ماتا قتل واحد منهما صاحبه ؟ قالوا: لا ندری. فقضی بدیة المقتولین علی الاربعة، و اخذ جراحة الباقین من دیة المقتولین." (دعائم الاسلام ج ‏423/2، کتاب الدیات، فصل 5، حدیث 1475)

ناوبری کتاب