در کتاب "جواهر" نیز [که شرح شرایع یاد شده میباشد] در ذیل سخن یاد شده محقق حلی چنین افزوده است:
برخی دیگر بجز صاحب کشف اللثام در این باره افزوده اند که: در این مسأله علمای شیعه هیچ اختلاف نظر ندارند. و حتی از شیخ طوسی و ابن زهره ادعای اجماع شده است.
شاید این همه اتفاق نظر به این دلیل باشد که از دیدگاه عرف عنوان حرز بودن در جیب و آستین زیرین محقق میباشد، اما در جیب و آستین روئین صدق نمی کند. افزون بر این روایت قوی سکونی نیز [که پیشتر ما آن را نقل کردیم ] و نیز روایت مسمع ابی سیارابی سیار کنیه مسمع بن عبدالملک است. (از افاضات معظم له) در این باره مورد استناد میتوانند باشند... بعد از آنکه این دو روایت با دیدگاه عرف فتوائی بین اصحاب تقویت شده و ضعفشان جبران گردید، به کلیت لزوم قطع دست دزد و یا عدم قطع در این قبیل موارد تقیید زده و استثناء وارد میکنند، و بدین وسیله دیگر نصوص مربوط به این موضوع که کلی و مطلق هستند همه استثناء میخورند."جواهر الکلام ج 504/41 505
منظور از "روایت قوی سکونی" در عبارت منقول از جواهر، همان روایتی است که کلینی از علی بن ابراهیم، از پدرش، از نوفلی، از سکونی از ابی عبدالله (ع) نقل کرده، و آن روایت از این قرار است: