صفحه ۱۸۶

حضرت با این سخنان خود به او تلقین می‎کرد که شاید در جواب سئوالاتش بگوید بلی [که بدین وسیله حد نخورد و برود دنبال کار خود و در پنهانی توبه کند، لکن او چنین حرفی نزد؛ لذا] حضرت دستور داد او را زندانی کنند، بعد از آنکه وضع حمل کرد یک روز پنجشنبه او را از زندان بیرون آورده و به عنوان حد شرعی یکصد تازیانه بر او زدند و سپس در رحبه گودالی کنده و روز جمعه او را [برای سنگسار آوردند]."فی سنن البیهقی بسنده عن الشعبی قال: "جئ بشراحة الهمدانیة الی علی (ع) فقال لها: ویلک لعل رجلا وقع علیک و انت نائمة، قالت: لا، قال: لعلک استکرهک، قالت: لا، قال: لعل زوجک من عدونا هذا اتاک فانت تکرهین ان تدلی علیه، یلقنها لعلها تقول نعم، قال: فأمر بها فحبست فلما وضعت ما فی بطنها اخرجها یوم الخمیس فضربها مأة و حضر لها یوم الجمعة فی الرحبة ." (سنن بیهقی ‏220/8 کتاب الحدود، باب من اعتبر حضور الامام و الشهود)

دسته سیزدهم، چهاردهم، پانزدهم و شانزدهم - کف زن، جیب بر، گورشکاف، شرور مهاجم:

1- در وسائل الشیعه با سند ویژه خود از سکونی از امام صادق (ع) چنین روایت کرده است:

"مردی را به نزد امیرالمؤمنین (ع) آوردند که گوشواره ای را از گوش دخترکی [در بیرون از خانه ] ربوده بود، آن حضرت فرمود: این کار [دزدی نیست، بلکه ] یورش بردن و ربودن به گونه آشکار است، در نتیجه [دست او را نبرید، بلکه ] او را مورد ضرب قرار داده و زندانی کرد."فی الوسائل بسنده عن السکونی، عن أبی عبدالله (ع): "أن امیرالمؤمنین (ع) اتی برجل اختلس درة من أذن جاریة، فقال: هذه الدغارة المعلنة، فضربه و حبسه." (وسائل ج ‏503/18، باب 12 از ابواب حد سرقت، حدیث 4)

2- در مستدرک از کتاب "جعفریات" با سند ویژه او از امام حسن (ع) چنین روایت کرده است:

"دعوائی را نزد علی (ع) آوردند که بر اساس آن مردی یک ظرف (و یا گردن بند) طلا

ناوبری کتاب