صفحه ۱۸۴

"یک کنیز نصرانی مسلمان شده و بعد از همبستر شدن با آقای [مسلمان ] خود بچه ای به دنیا آورد، آنگاه آقای او مرد و هنگام مرگ وصیت کرد تا آن کنیز را آزاد کنند، این قضیه در عصر عمر بن خطاب رخ داد. بعد از مرگ آن مرد مسلمان، کنیز یاد شده [دوباره از اسلام مرتد شده ] و به همسری یک نصرانی درآمد و از او نیز دو فرزند به دنیا آورد و به سومی نیز حامله گردید، علی (ع) درباره آن زن چنین داوری کرد: اول اسلام به او عرضه شد [که مسلمان شود و از مجازات ارتداد مصون بماند] او نپذیرفت، آنگاه حضرت فرمود:

بچه هایی که از مرد نصرانی دارد بردگانی هستند که در اختیار آن برادرشانند که پدرش مسلمان بوده است، و خود او را نیز زندانی می‎کنم تا وضع حمل نماید، بعد از آن به قتل می‎رسانم."فی صحیحة محمد بن قیس، عن ابی جعفر(ع) قال: "قضی امیرالمؤمنین (ع) فی ولیدة کانت نصرانیة، فاسلمت و ولدت لسیدها، ثم ان سیدها مات و اوصی بها عتاقة السریة علی عهد عمر، فنکحت نصرانیا دیرانیا و تنصرت فولدت منه ولدین و حبلت بالثالث، فقضی فیها ان یعرض علیها الاسلام، فعرض علیها الاسلام فأبت، فقال: ما ولدت من ولد نصرانیا فهم عبید لاخیهم الذی ولدت لسیدها الاول، و انا احبسها حتی تضع ولدها فاذا ولدت قتلتها." (وسائل ج ‏550/18، باب 4 از ابواب حد مرتد، حدیث 5)

در "وسائل الشیعه" ذیل این حدیث [در توجیه اینکه زن مرتد را زندانی می‎کنند تا اینکه توبه کند و آزاد شود، و یا اینکه تا ابد در زندان بماند اما او را نمی کشند، پس چگونه در این حدیث مسأله کشتن او به جرم ارتداد مطرح شده ؟] چنین فرموده است:

"شیخ طوسی گفته است: این حکم فقط به آن مورد خاصی اختصاص و انحصار دارد که علی (ع) انجام داده است و به موارد دیگر شامل نمی شود. [یعنی ما نمی توانیم بر طبق آن عمل کنیم ].

و نیز گفته است: چه بسا حکم اعدام او به این دلیل بوده که آن زن ابتدا مسلم شد تا به ازدواج مرد مسلمان درآمده آنگاه دوباره مرتد شده و به ازدواج مرد نصرانی درآمد، و به این خاطر مستحق قتل گردید."وسائل، جلد و باب و صفحه یاد شده، ذیل حدیث 5

ناوبری کتاب