صفحه ۱۸

خود گرفت و مرجع تقلید آن عصر مرحوم آیت الله میرزا محمدحسن شیرازی سمبل این حرکت گردید.

روشنگری و مبارزات علمای اعلام و قشر درس خوانده و آگاه جامعه بر ضد نظام استبدادی سلطنت مطلقه همچنان ادامه داشت تا اینکه بعد از قتل ناصرالدین شاه توسط یک طلبه به نام "میرزا رضا کرمانی" بتدریج مبارزات علما و مردم با سلطنت مطلقه اوج و جهت گیری بیشتری گرفت و بالاخره با ورود مراجع تقلید نامداری همچون حضرات آیات آخوند ملا محمدکاظم خراسانی، حاجی میرزا حسین نجل، حاج میرزا خلیل تهرانی و ملا عبدالله مازندرانی به صحنه مبارزات در حوزه علمیه نجف، و دیگر علمای بزرگ مقیم ایران مانند حاجی شیخ فضل الله نوری، سید محمد طباطبائی، سید عبدالله بهبهانی و دیگران مبارزه ضد استبدادی با الهام از اسلام و به منظور ایجاد نظام عدل و تأسیس عدالتخانه به اوج خود رسید. لکن با ورود چهره های نفاق افکن در قالب افراد معمم (مانند سید حسن تقی زاده) و غیرمعمم (مانند حیدرخان عمو اوغلو و دیگران) و تلقین برنامه های انحرافی به انقلاب مشروطه، در صف واحد آن شکاف افتاد، و رهبران بزرگی همچون حاجی شیخ فضل الله نوری و غیره به بهانه های واهی تیر اتهام ضدیت با انقلاب مشروطه خورده و از صحنه طرد شدند؛ تا اینکه قضیه "مشروطه و مشروعه" پیش آمد و به شهادت مظلومانه آن مجتهد بزرگوار انجامید که انا لله و انا الیه راجعون.

در این برهه از تاریخ انقلاب مشروطه بود که همگان به نفوذ افکار اجنبی در آن و انحرافش از اهداف اولیه پی بردند. لکن دشمن برنامه خود را محکم و حساب شده ریخته بود؛ چرا که بعد از گذشت چند سال از عمر انقلاب با آن عظمت، با کودتای 1299 "رضاخان" کذائی وارث انقلاب مشروطه شد. مبارزات مجتهدین و علما و در رأس همه آنان آیت الله سید حسن مدرس با نظام کودتا آغاز گردید؛ لکن با خشونت سرکوب شد؛ و مردم نیز برای همیشه دل از "انقلاب مشروطه" بریدند، و به مبارزات خود با رژیم فاسد پهلوی ادامه دادند، که در این میان از علما و مراجع تقلید بنامی همچون حضرات آیات سید یونس اردبیلی، حاج آقا حسین قمی، حاجی میرزا محمود آقازاده خراسانی، سید ابوالحسن انگجی، حاج میرزا صادق آقا مجتهد تبریزی، حاج آقا نورالله اصفهانی، حاجی شیخ محمدتقی بافقی و دیگران می‎توان نام برد که با استبداد سلطنت مطلقه رضاخانی که در قالب به اصطلاح "مشروطه" ادامه داشت مبارزات زیادی انجام دادند.

ناوبری کتاب