صفحه ۱۷۹

[در اسلام واژه کفالت مرادفهای دیگری نیز دارد، چنانکه ] خداوند متعال در سوره یوسف در داستان برادران یوسف فرموده است:

"نفقد صواع الملک، و لمن جاء به حمل بعیر و انا به زعیم." (آیه 72)

یعنی: ابزار توزین پادشاه گم شده است، هر کس آن را بیاورد من یک بار شتر [گندم ] را برای او کفالت و ضمانت می‎کنم.

از این بابت است که واژه های زعیم، کفیل، حمیل، ضمین و صبیر همه به یک معنی می‎باشند، و آن نیز همان کفالت و ضمانت است، این مطلب را در "دعائم الاسلام" نیز گفته است.

عقد کفالت در نزد ما [علمای امامیه ] و بیشترین فقهای اهل سنت درست می‎باشد، لکن برخی از فقهای آنان گفته اند: کفالت صحیح نیست، شیخ طوسی در کتاب خلاف (مسأله 16 از کتاب ضمان) نظرات همه آنان را نقل کرده است.ر.ک . الخلاف ج 136/2 روایاتی هم که در این زمینه نقل کردیم اشاره ضمنی به این داشتند که در اعصار گذشته در صحت و عدم عقد کفالت اختلاف نظر بوده است؛ و لذا در این روایات به شیوه و عمل حضرت امیر(ع) استدلال شده است.وجه دلالت این روایات به مسأله اختلاف نظر در روزگاران قدیم از اینجا معلوم می‎شود که در همه آنها نوعی "استدلال" مشاهده می‎شود و ائمه (ع) و دیگران نیز کوشش کرده اند آن را به روش و سیره علی (ع) منسوب کنند، یعنی به مخالفین صحت عقد کفالت گوشزد نموده اند که حکم به صحت کفالت تازگی ندارد، بلکه امیرالمؤمنین (ع) نیز آن را یک عقد صحیح می‎دانسته است. (از افاضات معظم له در جلسه 252 درس فقه)

ناوبری کتاب