این مطلب پنهان نیست که این دو روایت در صورت اعتبار داشتن، با مضمون روایت سکونی [که قبلا یاد شد] موافقت دارد، چون مقصود از واژه "بیع" و "فروختن" [که در فارسی به فروختن کار ترجمه شد] اجیر قرار دادن شخص و فروختن کار اوست و نه خود او.چنانکه در اوایل کتاب بیع مکاسب مرحوم شیخ انصاری نیز هست دو کلمه "اجاره" و "بیع" گاهی به جای همدیگر و به معنای یکدیگر به کار میروند، یعنی گفته میشود "اجاره" و از آن "بیع =فروختن" قصد میشود، و گفته میشود "بیع = فروختن" و از آن معنای "اجاره" قصد میشود. و این دو روایتی که از سنن بیهقی در متن کتاب نقل کردیم از آن موارد هستند. یعنی کلمه بیع در آنها به معنای اجاره و فروختن منفعت و کار است، و نه فروختن عین و شخص. (از افاضات معظم له در جلسه 251 درس فقه)
دسته دهم - شوهر دارائی که از پرداخت خرجی همسرش خودداری کند:
1- در "مستدرک" از کتاب "جعفریات" با سند ویژه او از جعفر بن محمد، از پدرش از جدش از علی (ع) چنین گزارش کرده است:
حضرت فرمود: این حق توست، به زن دستور داد: با او همراه شو!"فی المستدرک، عن الجعفریات بسنده عن جعفر بن محمد، عن أبیه، عن جده، عن علی (ع): "ان امراءة استعدت علیا(ع) علی زوجها، فأمر علی (ع) بحبسه و ذلک الزوج لا ینفق علیها اضرارا فقال الزوج: احبسها معی. فقال علی (ع): لک ذلک، انطلقی معه." (مستدرک الوسائل ج 497/2، باب 6 از کتاب حجر، حدیث 3) تنگدست نبودن و دارا بودن شوهر در این حدیث از جمله "اضرارا بها = به منظور زیان رسانیدن به او" فهمیده میشود. یعنی علت عدم پرداخت نفقه و خرجی تنگدستی مرد نبوده، بلکه "سوء قصد" برای ضرررسانی به حقوق زن خود بوده است. (مقرر)