صفحه ۱۷۴

و بر این اساس با آنان دست به معامله زده و اموالی را گرفته به باد دادم، آنان مرا گرفته و به نزد پیامبر(ص) بردند. رسول خدا(ص) به من فرمود: تو که همان دزد ( سرق) هستی، آنگاه [کار] مرا به چهار عدد شتر فروخت."سنن بیهقی، جلد و صفحات یاد شده.

این مطلب پنهان نیست که این دو روایت در صورت اعتبار داشتن، با مضمون روایت سکونی [که قبلا یاد شد] موافقت دارد، چون مقصود از واژه "بیع" و "فروختن" [که در فارسی به فروختن کار ترجمه شد] اجیر قرار دادن شخص و فروختن کار اوست و نه خود او.چنانکه در اوایل کتاب بیع مکاسب مرحوم شیخ انصاری نیز هست دو کلمه "اجاره" و "بیع" گاهی به جای همدیگر و به معنای یکدیگر به کار می‎روند، یعنی گفته می‎شود "اجاره" و از آن "بیع =فروختن" قصد می‎شود، و گفته می‎شود "بیع = فروختن" و از آن معنای "اجاره" قصد می‎شود. و این دو روایتی که از سنن بیهقی در متن کتاب نقل کردیم از آن موارد هستند. یعنی کلمه بیع در آنها به معنای اجاره و فروختن منفعت و کار است، و نه فروختن عین و شخص. (از افاضات معظم له در جلسه 251 درس فقه)

دسته دهم - شوهر دارائی که از پرداخت خرجی همسرش خودداری کند:

1- در "مستدرک" از کتاب "جعفریات" با سند ویژه او از جعفر بن محمد، از پدرش از جدش از علی (ع) چنین گزارش کرده است:

"زنی از همسرش به علی (ع) شکایت کرد که شوهرش به منظور زیان رسانیدن به او خرجی اش را نمی پردازد، آن حضرت دستور داد آن مرد را زندانی کنند، او گفت: همسرم را نیز به همراه من زندانی کن !

حضرت فرمود: این حق توست، به زن دستور داد: با او همراه شو!"فی المستدرک، عن الجعفریات بسنده عن جعفر بن محمد، عن أبیه، عن جده، عن علی (ع): "ان امراءة استعدت علیا(ع) علی زوجها، فأمر علی (ع) بحبسه و ذلک الزوج لا ینفق علیها اضرارا فقال الزوج: احبسها معی. فقال علی (ع): لک ذلک، انطلقی معه." (مستدرک الوسائل ج ‏497/2، باب 6 از کتاب حجر، حدیث 3) تنگدست نبودن و دارا بودن شوهر در این حدیث از جمله "اضرارا بها = به منظور زیان رسانیدن به او" فهمیده می‎شود. یعنی علت عدم پرداخت نفقه و خرجی تنگدستی مرد نبوده، بلکه "سوء قصد" برای ضرررسانی به حقوق زن خود بوده است. (مقرر)

ناوبری کتاب